پارامتر مهم زمان برای احیای برجام

پارامتر مهم زمان برای احیای برجام به گزارش برتریها روزنامه شرق در گفت وگویی آورد: اقدامات جبرانی ایران یک «واکنش مجاز» به یک عهدشکنی غیرقانونی از جانب آمریکا و شرکت کنندگان اروپایی برجام است. یعنی اقداماتی است که وفق ماده 36 برجام تعریف می شود. به بیان دیگر، اقدامات واکنشی ایران «معلول» یک عهدشکنی غیرقانونی می باشد.



در گزیده ای از گفت و گوی ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ روزنامه شرق با رضا نصری حقوق دان آمده است: هرچه از روی کارآمدن دولت دموکرات جو بایدن در آمریکا می گذرد، زمان کمتری از عمر دولت حسن روحانی در ایران باقی می ماند و درحالی که تهران برای احیای برجام، عجله دارد، واشنگتن در حال خرید زمان برای حل وفصل مسائل داخلی و خارجی در رابطه با برجام است. در این بین مسائل منطقه و نقش بازیگران منطقه ای به پیچیدگی موضوع می افزایند. اما شاید بلوکه شدن پول نفت ایران در بعضی کشورها، ازجمله کره جنوبی، ژاپن و عراق برای نشان دادن لطمه های ادامه یافتن این وضعیت کافی باشد. با رضا نصری، حقوق دان درباره عدم اجازه آمریکا برای آزادی دارایی ایران از کره جنوبی، موضوعات حقوقی بین ایران و آمریکا، وضعیت برجام و احتمال احیای این توافق گفت و گو کردیم که در ادامه می خوانید. این کارشناس حقوق بین الملل معتقد می باشد که زمان، فاکتور مهمی در احیا یا فروپاشی برجام است.

دولت آمریکا بتازگی مسئله صدور اجازه برای تسویه بدهی کره جنوبی را رد کرده است. این مسئله از لحاظ حقوقی چه وضعیتی دارد؟ آیا ایران نمی تواند اقدام دیگری دراین زمینه بکند؟
در صحنه بین المللی، حتی اگر مرجع صالحی برای رسیدگی به یک دعوا بین دو دولت وجود داشته باشد، اقدامات حقوقی معمولا بسیار کُند و زمان بر است. بنا بر این پیداکردن چاره «سیاسی» معمولا از راهکارهای حقوقی مؤثرتر است. در این مقطع، کوشش برای پیداکردن یک چاره سیاسی برای حل معضل دارایی های ایران در کره جنوبی اولویت دارد.


درخواست آمریکا در زمینه برجام از ایران این است که اقدامات واکنشی اش را برگرداند و مذاکره کند. چنین چیزی در قالب حقوق و توافقات بین المللی چه پایگاهی دارد؟
اگر فقط از منظر حقوقی به مسئله نگاه نماییم، ذکر دو نکته دراین باره حائز اهمیت است: اول اینکه اقدامات جبرانی ایران یک «واکنش مجاز» به یک عهدشکنی غیرقانونی از جانب آمریکا و شرکت کنندگان اروپایی برجام است. یعنی اقداماتی است که وفق ماده ۳۶ برجام تعریف می شود. به بیان دیگر، اقدامات واکنشی ایران «معلول» یک عهدشکنی غیرقانونی می باشد. در نتیجه، روند منطقی و قانونی این است که آمریکا ابتدا «علت» را بردارد تا «معلول» هم برداشته شود! نکته دوم اینکه فشارهای اقتصادی آمریکا به ایران و همین طور فشارهای آمریکا به دیپلمات ها و مقامات ایرانی در کسوت شخصی آنها، فشارهای غیرقانونی و حتی مغایر با قطع نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. در حقوق معاهدات، مذاکره تحت جبر و فشار غیرقانونی نیز حتی مستعد ابطال توافقی است که تحت این شرایط منعقد شده باشد! پس طبیعتا، ایران نمی خواهد در فضایی که چنین فشارهایی همچنان برقرار است پشت میز مذاکره بنشیند. این اصول ماجراست و موضع ایران تا حالا یک موضع «اصولی» بوده است. البته، این نکته را نیز باید یادآوری کرد که در عامل سیاست بین الملل، نگاه عمل گرایانه معمولا با نگاه اصولی فاصله دارد و دولت ها معمولا در وضعیتی قرار می گیرند که باید تصمیم بگیرند انعطاف دراین باره تا چه حد به مصلحت آنهاست. معتقدم دولت ایران و آمریکا نیز در نهایت به جایی خواهند رسید که مجبور باشند یک رویکرد «عمل گرایانه» در موضوع بازگشت به برجام اتخاذ کنند.


بحث عهدنامه مودت و شکایت هایی که ایران در دادگاه های بین المللی پی گرفته است در چه وضعیتی است؟ آیا آن مسیر می تواند به تامین خواست های ایران منجر شود و آمریکا را مقید به اقدامی کند؟
درباره عهدنامه مودت، اگر حتی دولت بایدن بخواهد به آن معاهده بازگردد، با یک خلأ و معضل ساختاری در سیستم سیاسی-حقوقی آمریکا مواجه خواهد شد. به این علت که طبق قانون اساسی آمریکا پیوستن به یک معاهده باید با تأیید دوسوم مجلس سنا صورت بگیرد؛ اما ذکر نشده آیا خروج از معاهداتی که به تأیید دوسوم مجلس سنا رسیده نیز باید باردیگر توسط دوسوم مجلس سنا صورت بگیرد یا اینکه رئیس جمهور می تواند به تنهایی از معاهده خارج شود؟
حال با آنکه دولت ترامپ به صورت یک جانبه (یعنی بدون مشورت سنا) از معاهده مودت با ایران خارج شده، بعید است مجلس سنا به بایدن اجازه دهد بدون ارائه مجدد معاهده به سنا به آن بازگردد. اگر هم بخواهد چنین کاری کند، احیانا با شکایت سناتورها به دیوان عالی آمریکا مواجه خواهد شد. پس به احتمال زیاد، موضوع عهدنامه مودت موضوع اختتام یافته ای است.
درباره وضعیت شکایت های ایران از آمریکا در دادگاه بین المللی دادگستری، هر دو پرونده هنوز در جریان رسیدگی است و حصول نتیجه در هر دو زمان خواهد برد؛ اما در یکی از این دو پرونده، دادگاه رأی موقتی صادر کرده که مطابق آن آمریکا ملزم است «به نحو مقتضی هر مانع برآمده از دستور هشتم می ۲۰۱۸ بر صادرات آزاد دارو و تجهیزات پزشکی، محصولات کشاورزی و قطعات و تجهیزات یدکی هواپیماهای مسافرتی همچون تعمیرات و گارانتی و بازرسی لازم برای ایمنی هوانوردی را رفع کند». امروز، این رأی ارزش سیاسی و دیپلماتیک دارد، خصوصاً از این نظر که دولت بایدن - برخلاف دولت ترامپ - مدعی قانون مداری و پیروی از موازین حقوق بین المللی است. به بیان دیگر، نمایش این رأی و تاکید بر آن در رسانه ها و مواضع رسمی می تواند تأثیرگذار باشد. معتقدم حتی گام اول آمریکا می تواند تمکین این رأی باشد. منتقدان معقول تر داخلی دولت بایدن در آمریکا - همچون طیف تندرو دموکرات ها - هم احیانا سخت تر بتوانند به تمکین آمریکا به رأی یک نهاد معتبر بین المللی به صورت علنی ایراد بگیرند.


طرف مقابل مدعی است ایران در طول این مدت از توافق تخطی کرده؛ خصوصاً در بحث توقف اجرای پروتکل الحاقی. اقدامات ایران دراین زمینه از لحاظ حقوقی چه وضعیتی دارند؟ آیا ایران تعهدی قانونی را زیر پا گذاشته است؟
ایران هیچ تعهدی را زیر پا نگذاشته است. همه اقدامات ایران در قالب ماده ۳۶ برجام قابل توجیه است. البته توقف اجرای پروتکل الحاقی -هرچند قانونی - در این مقطع و با این اولتیماتوم ضرورتی نداشت. معتقدم اقدام حساسیت برانگیزی بود که هم دولت بایدن را در اوج نیازمندی اش به مجلس سنای کنگره در صحنه داخلی آمریکا در موقعیت سخت تری برای بازگشت به برجام قرار داد و هم بعدا - یعنی حتی در صورت توافق - می تواند زمینه را برای تقاضای بازرسی های سختگیرانه تر مهیا کند؛ یعنی آنها بهتان خواهند زد که کاهش سطح و کیفیت بازرسی، ابهامات جدیدی در کارهای ایران ایجاد کرده و خواهان رفع آن ابهامات ساختگی خواهند شد. ضمن اینکه خروج از پروتکل الحاقی بستری برای اقدامات «تنبیهی» کنگره و اقدامات قهریه دولت های اروپایی در شورای حکام آژانس فراهم آورده و راه را برای یک ارجاع مجدد به شورای امنیت باز گذاشته است. اگر این اتفاقات به وقوع بپیوندد، مسیر دیپلماسی بسیار ناهموار خواهد شد.


بعضی می گویند با وجود مباحث موجود، ایران باید باز هم قبول کند که قبل از هر اقدامی از طرف آمریکا پای میز مذاکره برود. شما با این نظر موافق هستید؟
صحنه بین المللی یک صحنه «سیّال» است و در یک فضای سیّال مواضع «خشک و مطلق» جایگاهی ندارند. در کمتر کشوری در جهان دستگاه دیپلماسی مجبور می شود سال ها استدلال کند که «مذاکره» به مدلول سازش یا غرب گرایی نیست و فقط یک ابزار دیپلماسی است که در زمان و مکان مناسبش می تواند به کم هزینه ترین و مؤثرترین شکل منافع کشور را تامین کند. جای تأسف دارد که مذاکره برای یک دیپلمات - که کارش مذاکره است - هزینه حیثیتی سیاسی داشته باشد! معتقدم اگر پیشنهاد عادلانه روی میز قرار گرفت یا اگر فرمول و ملاحظات ایران - ولو با کمی تعدیل – پذیرفته شد، اساسا نباید از مذاکره سر باز زد.


نگاه برخی این است که برای مصون کردن برجام از مشکلات لازم است در مذاکرات بازیگران منطقه ای هم دخالت داده شوند. این خواسته اساسا پایه و اساس دارد؟
برجام یک دفعه مذاکره شده و مذاکره مجدد آن –به ویژه با افزودن مشارکت کننده بیشتر - اصلا معنا ندارد. اگر به فرض محال برجام باردیگر مذاکره شد و بازیگران منطقه سر میز مذاکره باشند، اساسا برنامه هسته ای آنها هم باید مورد مذاکره قرار بگیرد. این یعنی ایران و کشورهای عربی بنشینند و بر سر تعدیل و تعطیلی برنامه های مسالمت آمیز هسته ای خود با یکدیگر چانه بزنند و اسرائیل - با صدها کلاهک هسته ای - کنار بنشیند و با لبخند رضایت از دور به آنها نگاه کند! طبیعتا از نظر حیثیتی و تصویری هم که شده، چنین مذاکراتی نمای خوشی نخواهد داشت؛ اما اگر بنا باشد مذاکراتی در سطح منطقه جهت بررسی و حل وفصل مشکلات عدیده امنیتی با همسایگان مطرح شود، اساسا نباید از آن سر باز زد. حقیقت این است که صحنه امنیتی و راهبردی منطقه - با کم رنگ شدن تدریجی توجه و حضور آمریکا در منطقه - در حال تغییر و بازسازی است و ایران نمی تواند در این پروسه بازسازی، نقش و سهم مستقیمی نداشته باشد. به همین خاطر سال هاست که دولت ایران پیگیر برگزاری سلسله نشستی تحت عنوان «ابتکار صلح هرمز» (HOPE) است تا در آن با همسایگان - بدون دخالت بیگانگان - احیانا به یک رژیم امنیت دسته جمعی جدید نائل شود. در حقیقت، آنچه آمریکایی ها تحت عنوان «مذاکرات متعاقب (یا Follow-on negotiations) بر سر «سیاست های منطقه ای ایران» می نامند می تواند در قالب طرح «ابتکار صلح هرمز» میان ایران و همسایگان خلیج فارس -بدون حضور آمریکا- صورت گیرد.


در این موقعیت، ایران چه گزینه هایی در زمینه برجام پیش رو دارد و چه انتخاب هایی می تواند یا باید بکند؟
اولویت ایران باید حفظ و احیای برجام باشد. این اتفاق هم از نظر اقتصادی و هم از نظر راهبردی به نفع ایران است. ابطال برجام منجر به ایجاد اجماع مقابل ایران و شروع یک دوره جدید از فشارهای چندجانبه و صدور قطع نامه و احیانا اقدامات قهریه مقابل کشور خواهد شد و نهایتا یا به یک تنش تمام عیار یا به مذاکره جدید (به فاصله چند سال) منتهی خواهد شد. مذاکره جدید آن نیز باز سال ها وقت و زمان ایران را تلف می کند. یعنی زمانی که می شود به خدمت توسعه و رفاه کشور به کار گرفته شود.


یک نگاه هم این است که مسائل مختلفی که بین ایران و آمریکا هست، یعنی مثلا یمن، عراق و سوریه در کنار دیگر موضوعات باید با برجام هم زمان و در قالب یک مجموعه به بحث گذاشته شوند در صورتیکه دولت اوباما تاکید داشت که در پرونده برجام روی یک موضوع تمرکز شود و همان به نتیجه برسد. شما چه نظری در این زمینه دارید؟
معتقدم مسائل منطقه - همچون یمن، عراق و سوریه - می تواند فقط در قالب «طرح صلح هرمز» و ابتکارات دیپلماتیک مشابه بین کشورهای بومی منطقه بررسی و واکاوی شود. نقش آمریکا در این راستا می تواند فقط نقش واسطه باشد. یعنی آمریکا می تواند از مساعی جمیله خود برای ترغیب عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه به مذاکره مستقیم با ایران استفاده نماید. در نهایت، شورای امنیت نیز می تواند محصول این مذاکرات را طی یک قطع نامه به تأیید برساند. یعنی مسئله هسته ای و تحریم ها در قالب برجام باقی بماند و مسائل منطقه ای هم بین کشورهای منطقه حل وفصل شود. این فرمول ایده آلی است که می توان پیگیری کرد. از جانب دیگر، شروع مذاکرات چندلایه و پیچیده بر سر موضوعات حساسی که سرنوشت چند کشور را درگیر می کند - آن هم با بازیگران مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای و گاهی نامتجانس - سنگ بزرگ برداشتن است و به نتیجه نخواهد رسید.


فکر می کنید با درنظرگرفتن جمیع شرایط، برجام در ماه های پیش رو چه سرنوشتی خواهد یافت؟ آیا احیا می شود یا فرو می پاشد یا در همین برزخ باقی می ماند؟
فکر می کنم چون هر دو دولت ایران و آمریکا عزم بازگشت به برجام را دارند، یعنی چون سیاست کلان شان این است، در نهایت راهی برای تحقق این مهم پیدا کنند. بنظر می رسد دولت بایدن هم راهبردی پیش گرفته که مطابق آن می خواهد ابتدا فشارهای داخلی را - با اتخاذ یک گفتمان سخت و قلدرمآبانه نسبت به ایران - فرو بنشاند و سپس در زمان مناسب (از دید خود) به صورت خزنده به توافقی با ایران برای بازگشت به توافق هسته ای نائل آید. در این میان، هرچه تعلل شود، جریان مخالف برجام در واشنگتن به موانع لغو تحریم ها اضافه و آنها را به تدریج تحکیم و تثبیت خواهدنمود. ضمن اینکه در زمان تعلل، اتفاقات برساخته ای از قبیل کشته شدن سرباز آمریکایی در عراق یا حمله اسرائیل به کشتی ها یا مواضع نزدیک به ایران در سوریه - ممکنست مسیر تعامل مسالمت آمیز را کاملا منحرف کند. به این جهت، به نظرم «زمان» فاکتور مهمی است که در احیا یا فروپاشی برجام نقش چشمگیری خواهد داشت.



منبع:

1399/12/25
13:51:36
0.0 / ۵
1413
تگهای خبر: آژانس , اقتصاد , تعمیر , خرید
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد پارامتر مهم زمان برای احیای برجام
نظر شما در مورد پارامتر مهم زمان برای احیای برجام
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۴
برتریها bartariha
bartariha.ir - حقوق سایت برتریها محفوظ است

برتریها

معرفی برترینهای فناوری و وبسایتها