نهادهای مدنی توانمند گذرگاهی امن برای عبور از بحران كرونا

نهادهای مدنی توانمند گذرگاهی امن برای عبور از بحران كرونا به گزارش برتریها روزنامه ایران در گزارشی نوشت: شمار مبتلایان به بیماری کرونا در جهان از مرز ۱۵۴ میلیون نفر گذشته و مرگ بیشتر از سه میلیون نفر هم بر مبنای مبتلا شدن به این بیماری به تأیید رسیده است. سهم ایران اما از این آمار دلخراش بیشتر از دو میلیون نفر مبتلا و  بیشتر از ۷۸ هزار نفر جانباخته است.



روزنامه ایران شنبه یکم خرداد در گفتگو با نعمت الله فاضلی جامعه شناس و استاد دانشگاه می نویسد: آماری که از فروردین ماه سالجاری به دنبال شیوع خیز چهارم بیماری به ناگه افزایش یافت و خانواده های بسیاری را عزادار کرد. شهرهای کشور در وضعیت قرمز و نارنجی قرار گرفتند و به اعتقاد مسؤلان حوزه درمان وبهداشت کشور، تنها راه رهایی از این بحران رعایت هرچه دقیق تر پروتکلهای بهداشتی است.

در این میان برخی انگشت افترا را به سمت شهروندانی می گیرند که محدودیت ها را جدی نمی گیرند و شیوه نامه های بهداشتی را بدرستی رعایت نمی کنند، اما از طرفی خیلی از افراد جامعه مسؤلان و مدیران را مقصر بی چون و چرای وضعیت کنونی می دانند.

در ماه های ابتدایی شیوع بیماری کرونا در کشور با وجود ابهام های بسیار در زمینه تکثیر و انتقال و راه های درمان این بیماری، دستورالعمل ها و پروتکل ها از جانب مردم بیشتر رعایت می شد و میتوان گفت عملکرد قابل قبول تری در مقابله با بیماری وجود داشت، ولی اکنون بعد از گذشت بیشتر از ۱۴ ماه از پاندمی و متأسفانه شیوع گونه های جهش یافته این بیماری، با کاهش رعایت پروتکل ها و همینطور افزایش تعداد مرگ و میرها و قرمز شدن وضعیت شهرها مواجه هستیم. از نظر شما علل بروز این وضعیت چیست؟
شیوع بیماری کرونا از اواخر بهمن ماه سال ۹۸ تابحال کشور را با بحرانی جدی مواجه کرده است. طی ماه های اول ظهور کرونا، جامعه واکنش نسبتاً سنجیده تر و دفاع کارآمدتری عرضه کرد اما با گذشت مدت زمانی طولانی از ظهور ویروس کووید ۱۹ وضعیت روحی، روانی و ذهنیت اجتماعی جامعه تغییر نمود بگونه ای که در شرایط فعلی با رفتاری کاملاً متفاوت مواجه هستیم.



علل واکنش قابل قبول تر جامعه در موج های اول و دوم در چند نکته خلاصه می شود. نخست این که در موج اول جامعه با شوک و ضربه ای ناگهانی مواجه گردید و خویش را در وضعیت جدیدی یافت، اما چون به صورت همزمان کشورهای دیگری نظیر چین هم با این بیماری دست به گریبان بودند، مردم و ذهنیت اجتماعی، نظام سیاسی را مقصر نمی دانست و این بحران فراگیر را حمله عامل ناشناخته تلقی می کرد. همین سبب شد جامعه با انسجام اجتماعی و اعتماد بیشتری به سیاستگذاران و حکمرانان و همینطور اتکای بیشتر به ظرفیت های درونی خود تصمیم بگیرد و رفتار کند.

از این رو با رعایت بهتر و جدی تر پروتکلهای بهداشتی از جانب مردم و مشارکت گروه های مدنی مواجه بودیم. از طرفی در ماه های ابتدایی شیوع بیماری این احساس جمعی هم وجود داشت که انتشار ویروس امری موقتی و گذرا است و به زودی به صورت طبیعی از میان می رود یا واکسن و داروی آن ایجاد می شود. همین نگاه امیدوارانه این امکان را فراهم می کرد تا شهروندان راحتتر واکنش های دفاعی خویش را شکل دهند.


نکته بعدی این بود که تصویر ذهنی که رسانه های جهانی و شبکه های اجتماعی از ویروس کرونا عرضه می دادند هنوز مبتنی بر این ایده بود که این ویروس پدیده ای جدید است که انسان ها، نظام های حکمرانی و تکنولوژی توانایی دفاع در مقابل آنرا دارند. نسخه اول کووید ۱۹ در مقایسه با نسخه های بعدی یعنی انگلیسی، برزیلی، هندی و آفریقایی از نظر قدرت تخریب و میزان مرگ و میر ضعیف تر بود. ازاین رو در موج های ابتدایی کووید۱۹ ضمن اینکه جامعه را با شوک مواجه کرده بود اما در عین حال این ذهنیت را هم به همراه داشت که افراد می توانند با رعایت پروتکلهای بهداشتی از آن گذر کنند و از پس آن برآیند.


مجموعه این عوامل سبب شد در موج های اولین بیماری و بحران علیرغم مشکلات بسیار به عملکرد نسبتاً قابل قبولی در مقایسه با کشورهای دیگر دست یابیم. اما مشکلات در موج های سوم و بویژه چهارم بیشتر خودنمایی کرد. کم توانی و بنیه پایین اقتصادی کشور (که نتیجه تحریم های بین المللی سالهای اخیر است) مانع قرنطینه سراسری شد. دولت ایران نمی توانست همانند کشورهای توسعه یافته قرنطینه عمومی اعلام نماید و معاش حداقلی همه شهروندان را بپذیرد.



در واقع حکومت ناگزیر بود تا حدودی درهای جامعه را باز بگذارد تا اقشار ضعیف جامعه گرفتار بحران بقا نشوند. مبحث مهم دیگر، برخی ضعف های سیستم بهداشت و درمان ایران است. این سیستم همواره مبتنی بر درمان بوده و مبحث آموزش ها و مراقبت های بهداشتی و در یک کلام فرهنگ بهداشت به اندازه درمان مورد توجه قرار نگرفته است. سطح فرهنگ و آموزش های بهداشتی در هر جامعه ای نقش تعیین کننده ای در رویارویی شهروندان با بحرانی مانند کرونا ایفا می کند.



کمرنگ بودن آموزش های بهداشت شهروندان ایرانی سبب شد آمادگی لازم برای رعایت همه جانبه پروتکلهای بهداشتی را نداشته باشند. نابرابری در سیستم سلامت در ایران هم یکی دیگر از این ضعف های ساختاری است. واگذاری بخش بزرگی از نظام سلامت به بخش خصوصی و افزایش هزینه های درمان سبب می شود گروه بزرگی از جامعه که اقشار فرودست هستند دسترسی کمتری به امکانات درمانی داشته باشند. مجموعه این عوامل سبب شد جامعه با فرسودگی روحی، روانی و فرسایش ذهن جمعی مواجه شود.


بسیاری از کارشناسان حوزه سلامت دلیل بروز پیک چهارم کرونا را نقض پروتکلهای بهداشتی از جانب مردم می بینند و افراد جامعه را مقصر بروز بحران می دانند. در مقابل مردم هم ناهماهنگی در سیاستگذاری های بهداشتی را عامل وضعیت نامطلوب فعلی و همینطور افزایش تعداد مبتلایان و مرگ و میرها می دانند. نظر شما در اینباره چیست؟
تحلیل به جهت اینکه مشخص نماییم مقصر کیست، تحلیل واقع بینانه ای نیست. ما باید به مطالعه و تحلیل این مورد بپردازیم که چگونه این بحران با وجود موفقیت ها در ابتدای راه، امروز به این وضعیت رسیده است.



پاسخ این است که شیوه چینش گفتمان ها، سیاست ها و دانش ها بگونه ای نبوده که بتواند بحران را به صورت مطلوب مدیریت کند. ازاین رو طبیعتاً هنگامی که دانش های علوم انسانی و اجتماعی که معمار جامعه هستند از بحث ساماندهی جامعه و مدیریت بحران تقریباً حذف می شوند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم مردم بازیگران خوبی باشند، یا هنگامی که در نظام مدرسه ای و دانشگاهی فعالیتهای داوطلبانه تمرین نمی گردد، طبیعی است که شهروندان نمی توانند شخصیت مدنی و داوطلب جدی برای مقابله با بحران از خود نشان دهند.



یا وقتی اعتماد اجتماعی و سیاسی میان شهروندان و حکومت، اعتماد مؤثر و کارسازی نیست طبیعی است که شهروندان نمی توانند بازیگران خودانگیخته، خودجوش و کارآمدی باشند، اما در عین حال ما می توانیم از گروه هایی از مردم انتظارات بیشتری داشته باشیم. قریب به ۸۴ میلیون نفر جمعیت ایران وضعیت یکسانی از نظر تحصیلی و شرایط اقتصادی و فرهنگی ندارند. همان گونه که نظام حکمرانی در کیفیت عملکردش قابل نقد است، گروهی از جامعه که توانمندتر هستند و از سرمایه های معرفتی و اقتصادی کافی و قابل توجهی برخوردار می باشند هم از حیث نحوه درگیری و رویارویی با بحران قابل نقد هستند.



در این زمینه ما نیازمند استیضاح اجتماعی برای این گروه های جامعه هستیم اما برای گروه های فرودست و کم توان نمی توانیم موعظه گرانه، مطالبه جدی داشته باشیم. این گروه ها به علل متعدد امکان زیادی برای توجه به نصیحت دانشگاهیان و حکومت ندارند.


خستگی مردم از شرایط فعلی و نبود نگرشی روشن نسبت به آینده آنها را به سمت عادی انگاری و تقدیرگرایی سوق داده است. در حالیکه در این شرایط چنین طرز تفکری بسیار خطرناک خواهد بود. شما این وضعیت را چطور ارزیابی و تحلیل می کنید؟
درواقع هنگامی که شهروندان ناگزیرند برای معاش خود در حوزه عمومی و فضاهای شغلی و کاری حضور پیدا کنند و از طرفی شاهد وضعیتی هستند که نظام حکمرانی نمی تواند از آنها به صورت همه جانبه حمایت کند، به صورت اجتناب ناپذیری ذهن جمعی به این سمت سوق می یابد که این وضعیت تقدیر ماست و باید ادامه مسیر را به قضا و قدر و سرنوشت واگذار نماییم.



حداقل گروه های پرشماری از مردم با این ذهنیت روبه رو شده اند که نظام حکمرانی نمی تواند از همه مردم حمایت مؤثر و همه جانبه داشته باشد، برای این بیماری هم که داروی مناسبی ساخته نشده و اگر ساخته شده در دسترس ما قرار ندارد. در چنین شرایطی آنها به سمت تقدیرگرایی و عادی انگاری سوق می یابند و جز سازش با ویروس کووید ۱۹ گزینه دیگری ندارند.



پس در رعایت پروتکلهای بهداشتی آن طور که باید عمل نمی کنند، البته تعداد زیادی از شهروندان پروتکلهای بهداشتی را رعایت می کردند و همچنان هم شیوه نامه ها را جدی می گیرند اما از آنجائیکه زنجیره انتقال ویروس تا رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی از جانب همه مردم قطع نخواهد شد، طبیعتاً جمعیتی که مراعات می کنند نمی توانند مانع بروز خیزهای جدید بیماری شوند.


نبود نهادهای مدنی و تشکل های مردم نهاد درجامعه، برای آماده سازی مردم هنگام مواجهه با بحران کرونا، مشکلات و چالش های زیادی برای دولت و نظام سلامت کشور بوجود آورده است. به نظر شما برای مشارکت بیشتر نهادهای مدنی و همراهی آنها با دولت چه کارهایی باید صورت بگیرد؟
باز اگر به تجربه موج های اولین بیماری بازگردیم می بینیم که در آن زمان گروه های پرشماری از افراد در چارچوب شبکه های مجازی یا گروه های سازمان یافته مردم نهاد با حمایت حکومت برای مواجهه با کرونا جنبش های همگانی ایجاد کردند، که البته تا حدودی هم موفق و کارگشا بودند اما در موج چهارم کرونا این مشارکت همگانی کمتر شده است.



واقعیت این است که بنیه جامعه مدنی در ایران ضعیف است. در دهه های اخیر باآنکه شکل گیری نهادهای مدنی در ایران فراز و نشیب های بسیار داشت اما در مجموع گفتمان رسمی کشور در راه توسعه و ارتقای فعالیتهای مدنی و سازمان های مردم نهاد نبوده است. طبیعی است که با چنین گفتمانی در بحران های بزرگی مانند کرونا، حکومت از پشتیبانی کافی برای رویارویی با مشکلات عظیم برخوردار نخواهد بود.



از سوی دیگر انجام فعالیتهای داوطلبانه در سالهای اخیر از جانب مدارس و دانشگاه ها و حتی رسانه ها تبلیغ، ترویج و آموزش داده نشده است. جای خالی آموزش سبب می شود انرژی های عاطفی، شور و شوق مدنی موجود در جامعه هنگام بروز بحران، انسجام و کارآمدی لازم را نیابد و نتواند به نظام حکمرانی و مدیریت بحران کمک نماید، بگونه ای که مشاهده می نماییم خیلی از مردم از راه فضای مجازی تلاش و تقلا می کنند در مدیریت بحران مشارکت کنند، اما این تقلاها در عرصه میدان اجتماع سازمان نمی یابد و اثربخشی وسیعی در مدیریت بحران ندارد.


جامعه ما از حیث عاطفی و انگیزشی برای کار خیر، فعالیت داوطلبانه و انجام نیکوکاری آمادگی های قابل ملاحظه ای دارد. ازاین رو سرمایه عاطفی مدنی در ایران اگر بیشتر از سایر جوامع نباشد کمتر نیست، اما این سرمایه های عاطفی مدنی هنگام بروز بحران های بزرگ امکان سازمان یافتن و عمل کردن به شیوه منطقی، کارآمد و گسترده را پیدا نمی کنند. به این معنا که تک تک شهروندان ایرانی از نظر روحی واخلاقی و از لحاظ نظام شناختی میل به دگرخواهی و کمک و عمل خیر را در خود دارند.



نشان آن هم میزان چشم گیر صدقات و موقوفاتی است که از جانب مردم پرداخت می شود؛ اما جامعه ما فقط آموخته پول نقد خویش را به صدقات یا نذورات اختصاص دهد. فعالیت مدنی به صورت گروه های سازمان یافته مانند سمن ها با موانع حقوقی و قانونی روبه رو می شود. این مسأله سبب شده در بحران هایی نظیر کرونا با چالش های جدی کمبود نهادهای مدنی مواجه باشیم.


یکی از درس های واقعی کرونا برای حکومت ایران این است که حکومت باید در زمینه سیاست مدنی خود تصمیم جدیدی اتخاذ و جامعه مدنی را بعنوان پشتیبان و بخش درونی برای ساماندهی امور تلقی کند. عبور از بحران های بزرگی نظیر کرونا نیازمند جامعه ای توانمند است. جامعه توانمند هم زمانی شکل می گیرد که برای فعالیتهای داوطلبانه، نهادهای مدنی و سمن ها امکان شکل گیری و فعالیت گسترده و مؤثر آن هم به روشی آسان و همگانی فراهم گردد.


پاندمی کرونا و نتایج آن در جامعه هایی بیشترین و شدیدترین ضربه را می زند که شکاف بین دولت و ملت عمیق تر باشد. ایجاد اعتماد اجتماعی فراگیر میان حکومت و نظام حکمرانی با مردم و شهروندان از وظایف نهادهای مدنی هر جامعه ای است. در بحران کرونا فقر اعتماد اجتماعی میان شهروندان و مسؤلان و نظام های تخصصی آشکار بود.



از این رو گفتمان سیاسی نیازمند بازاندیشی جدی در زمینه رویارویی اجتماعی با توسعه نهادهای مدنی در جامعه ایران است. این تجدیدنظر بایسته است که در تغییر قوانین سیاسی و بروکراتیک برای توسعه نهادهای مدنی و حمایت همه جانبه از آنها صورت گیرد. همینطور حکومت ناگزیر است به فعالیت ها و نهادهای مدنی عمیقاً اعتماد کند. در عین حال نیازمند آموزش و ترویج فرهنگ مدنی و داوطلبانگی در رسانه ها و نظام های آموزشی هستیم.


بیش از یک سال از شیوع بیماری در کشور می گذرد، تجربیات به دست آمده از بحران بزرگ کرونا نشان داده است ستاد ملی مقابله با کرونا باید در تصمیم گیری ها و سیاستگذاری های مقابله با این بیماری متناسب با شرایط اجتماعی مناطق مختلف کشور تصمیم گیری کند تا بتواند در مهار و کنترل بیماری موفق تر عمل کند. شما چقدر به بومی گرایی بعنوان چاره ای برای عبور از بحران اعتقاد دارید؟
رویارویی با کرونا مستلزم درنظر گرفتن این حقیقت است که کرونا بحران صرفا پزشکی نیست. رویارویی با این بحران زمانی کارآمد است که سه سطح این بحران را باهم درنظر بگیریم. سطح نخست، سطح جهانی است و همه فعالیت ها از شیوع تا شیوه های رویارویی با آنرا در سطح جهانی شامل می شود. سطح دوم این بحران پدیده ای ملی است. به این معنا که دولت ها و حکومت ها بازیگر اصلی هستند و با تصمیماتی که اتخاذ می کنند و همینطور نوع رابطه ای که با شهروندان خود دارند، نقش آفرینان مهار این بیماری در کشور می باشند.



سطح سوم این بحران، محلی است. به این معنا که این ویروس تنها در بین انسان ها شیوع نمی یابد بلکه در بین قومیت ها، مذاهب، گویش ها و تمام هویت های جمعی شیوع پیدا می کند. ازاین رو رویکرد رویارویی با این بحران باید جهانی - ملی - محلی باشد. هم اکنون در جامعه ما تنها در دوسطح جهانی و ملی بحث می شود و در سطح محلی کم توجه رفتار کرده ایم. درحالی که چه از حیث آموزش برای رعایت پروتکل ها و چه از حیث بسیج مدنی مردم و سازمان های مردم نهاد برای کمک و پشتیبانی و چه از حیث زبان گفتمانی، نیازمند این هستیم که حساسیت های محلی در زمینه مفاهیم بیماری و اشکال پیچیده مواجهه با آنرا بخوبی بشناسیم.



از ابتدای شیوع بیماری تابحال جنبه های محلی بدرستی شناخته نشده است. در نتیجه این کم توجهی، سیاست های جهانی و ملی نتوانستند با لایه های محلی سازگار، همراه و هماهنگ شوند. بخشی از ناکامی ما به همین کم توجهی به لایه های محلی بازمی گردد.



نظام سیاستگذاری برای مبارزه با بحران از متخصصان علوم اجتماعی و علوم انسانی به نحو مناسب استفاده نکرده است. در حالیکه فهم لایه های محلی از عهده این گروه از جامعه برآمدنی است. پزشک و نیروی فنی قادر نیست عوامل پیچیده تاریخی، روانشناختی و فرهنگی را که در سطح محلی وجود دارد بدرستی درک کرده و از آن برای عبور از این شرایط استفاده نماید.



از این رو متخصصان فنی، مهندسی و پزشکی باید در کنار متخصصان مردم شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، زبان شناسی، روانشناسی، فلسفه و اقتصاد قرار بگیرند تا با گفتگو، برنامه ریزی ها و استراتژی ها شکل بگیرد. در بحران کرونا دانشگاهیان در تمام رشته های علوم انسانی و اجتماعی به میدان آمدند و با حضور فعال، دانش اجتماعی و فرهنگی گسترده ای را خلق کردند اما این دانش ها به نحوی مؤثر در مدیریت بحران به کار گرفته نشد.


از نظر شما واکسن و اقداماتی که هم اکنون در جامعه انجام می شود، چقدر در کاهش اضطراب اجتماعی و امیدافزایی مؤثر است؟
گزارش های جهانی انتشار یافته درباره واکسن و تاثیر آن در کسب ایمنی و بازگشت به زندگی عادی، کمک می نماید مردم آرامش بیشتری داشته باشند. اخبار و اطلاعات تاثیر واکسن در کاهش مبتلا شدن و مرگ ومیر در کشورها، مردم را به این درک می رساند که واکسن می تواند برای گذر از بحران راهگشا باشد. این یعنی احساس امیدواری و کاهش اضطراب اجتماعی.



اما ما با تأخیر دو ماهه در واکسیناسیون مواجه هستیم. این تأخیر روح و روان مردم را آزرده کرده است. ازاین رو اگر نسخه های تازه ای از ویروس کرونا ظاهر شود با عنایت به فرسایش روحی و روانی که در جامعه پیش آمده، کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش امید اجتماعی به سختی امکانپذیر خواهد بود. ازاین رو لازم است واکسیناسیون با سرعت و دقت بیشتری انجام گیرد تا در دراز مدت نتایج مثبت آن وضعیت روحی و روانی جامعه را بهبود ببخشد.




منبع:

1400/03/01
10:16:07
5.0 / ۵
1023
تگهای خبر: اقتصاد , تكنولوژی , دانش , سیستم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد نهادهای مدنی توانمند گذرگاهی امن برای عبور از بحران كرونا
نظر شما در مورد نهادهای مدنی توانمند گذرگاهی امن برای عبور از بحران كرونا
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۱
برتریها bartariha
bartariha.ir - حقوق سایت برتریها محفوظ است

برتریها

معرفی برترینهای فناوری و وبسایتها