مخالف حذف یک باره ارز ترجیحی هستم

مخالف حذف یک باره ارز ترجیحی هستم به گزارش برتریها روزنامه فرهیختگان در گفت وگویی آورد: بروز و ظهور ارز ۴۲۰۰ تومانی یک تصمیم علمی نبود، یعنی اینطور نبود که پدیده ای به نام ارز ۴۲۰۰ تومانی را به شکل منطقی و علمی کار کرده باشیم و عددی به دست آمده باشد، این اتفاقی بود و این عدد هم روی حساب و قاعده خاصی بیرون نیامد.


در ادامه گفت وگوی هفتم اسفند روزنامه فرهیختگان با مرتضی زمانیان مدیر گروه اقتصاد اندیشکده حکمرانی شریف آمده است: مشکل اینجاست که اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی نمی دادید و قیمت مرغ و گوشت واقعی بود، ما کاری نداشتیم. مسئله این است وقتی یارانه از جیب دولت می دهید، جیب دولت بغیر از جیب ملت نیست، یعنی از جیب همه در می آورید و یارانه ای می دهید که ثروتمندان بیشتر استفاده می نمایند.
از ۲۰ فروردین سال ۱۳۹۷ که سیاست تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی در کشور اجرایی شد، توقف یا تداوم این سیاست تابحال بحث ها و چالش های زیادی را به دنبال داشته است. از یک سو دولت منابع ارزی کافی برای ادامه این سیاست را ندارد، از طرف دیگر برخی انحراف ها در روند تخصیص رخ داده که برخورد کامل این سیاست حمایتی به سفره خانوار را گرفتار مشکل می کند اما از طرف دیگر توقف یکباره این سیاست حمایتی چالش های خاص خویش را دارد. مجموع این چالش ها سبب شده دولت و مجلس بخواهند هزینه ادامه یا حذف این سیاست را به گردن دیگری بیندازند و تصمیم درمورد حذف یا تداوم این سیاست را به آینده موکول کنند. فصل بررسی بودجه سالانه کم کم به انتهای خود نزدیک می شود و باید تصمیمی منطقی و کم هزینه در این خصوص اتخاذ شود.
«فرهیختگان» در گفت وگوی مفصلی با مرتضی زمانیان، اقتصاددان و مدیرگروه سیاست گذاری اقتصاد اندیشکده حکمرانی شریف به بررسی ابعاد مختلف تداوم یا حذف ارز ۴۲۰۰ پرداخته است. او مخالف تداوم این سیاست حمایتی است اما نگاهی که وی برای حذف ارز ۴۲۰۰ دارد کمی با استدلال دولتی ها و مجلسی ها متفاوت می باشد. زمانیان معتقد می باشد نباید این حذف با شوک همراه باشد و باید بصورت تدریجی این سیاست حمایتی را از دوش دولت برداریم. اعطای یارانه ریالی آن هم نه به حلقه آخر زنجیره ارزش که مصرف کننده است، بلکه به تولیدکننده ازجمله پیشنهادهای این اقتصاددان است. مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید.
راهکارهای مهندسی عاجز از حل مسائل اقتصادی
به صورت کلی موافق یا مخالف حذف ارز ۴۲۰۰ هستید و علل تان چیست؟
بروز و ظهور ارز ۴۲۰۰ تومانی یک تصمیم علمی نبود، یعنی اینطور نبود که پدیده ای به نام ارز ۴۲۰۰ تومانی را به شکل منطقی و علمی کار کرده باشیم و عددی به دست آمده باشد، این اتفاقی بود و این عدد هم روی حساب و قاعده خاصی بیرون نیامد. ابتدا بیان شد به همه چیز ارز ۴۲۰۰ تومانی می دهند و بعد محدود شد و امروز بر تعداد معدودی از اقلام مانده و مواجه شدن با این تعداد محدود هم برای کشور گرفتاری درست کرده است. من قاعدتا موافق ارز ۴۲۰۰ تومانی نیستم، یعنی مخالف وجود چنین چیزی هستم و این به آن معنا نیست که این امر را فردا یک روزه حذف و کشور را گرفتار شوک نماییم. بطور قطع نباید از گفته من این بیرون بیاید اما ببینیم چرا ارز ۴۲۰۰ تومانی چیز بدی است؛ عدد ۴۲۰۰ مبنای مشخصی نداشت. حالا روی تبعاتی که داشت بحث نماییم.
یکی از تبعات این ماجرا فساد است. من فکر می کنم نیاز به توضیح نیست که وقتی پدیده ای همچون ارز ۴۲۰۰ تومانی را ایجاد می کنید و کار به جایی می رسد که ارز در بازار و در بازار نیما بین ۳۰-۲۰ تومان متغیر است، یک جایی حجم عظیمی در حد چندین هزار میلیارد تومان ارز را به قیمت ۴۲۰۰ تومان می دهند و انگیزه ای برای رانت و فساد ایجاد می شود. روی این نکته تامل کنید، برخی اذعان می کنند باید با راهکارهای فنی، نظارت و سامانه ها جلوی فساد این را بگیریم. من همیشه جوابم این است که با راهکارهای مهندسی دنبال حل مسائل اقتصادی نباشید. مشکل ارز ۴۲۰۰ تومانی یک مشکل اقتصادیست و با مسائل فنی نمی توان جلوی این را گرفت.
مثالی بیان کنم، یک مرغداری می خواهد دانه با ارز ۴۲۰۰ تومانی خریداری شده را تهیه نماید، قیمت گذاری یارانه ای است. فرایند تخصیص ارز و این که وارد کند، ارز و حواله را بگیرد و در گمرک نظارت شود، فرایند زمانبری است و این زمانبر بودن هم خیلی معلوم نیست. کلی عدم قطعیت در این فرایند وجود دارد. مرغدار حساب کرده امروز این جوجه باید دانه بخورد، جوجه ریزی کند و مرغ آورده یا هر اقدام دیگر که نیاز به دانه است. نمی توان گفت جوجه هم اکنون آمده و دوهفته بعد دانه را می دهم. شما باید امروز این کار را انجام دهید. اگر فرض نماییم آن ذرتی را که قرار بود به بازار برسد و وارد شود، نشده است، چه اتفاقی می افتد؟ یک اتفاق منطقی این است که مرغدار نمی تواند اجازه دهد مرغ از بین برود. باید از بازار آزاد ذرت تهیه نماید و تغذیه مرغ خویش را تأمین کند. مرغدار این کار را کرده است و با قیمت بازار آزاد دانه را تهیه می کند.
بازار آزاد هم وجود دارد، چون در کشور تولید ذرت داخلی هم داریم. هرچند عدد آن زیاد نیست اما نمی توان به کشاورز فرمان داد که با احتساب قیمت ارز ۴۲۰۰ تومانی عرضه نماید. او هم هزینه های واقعی دارد و مخارج زندگی به قیمت واقعی است، پس بازار آزادی برای تولیدکننده داخل وجود دارد و نمی توان آنرا از بین برد. دامدار یا مرغدار ذرت را با قیمت ارز آزاد خریداری می کند اما وقتی می خواهد مرغ را بفروشد باید به قیمت مصوبی بفروشد که برمبنای ارز ۴۲۰۰ تومانی بود. وقتی می بیند ضرر می کند باید منتظر باشد وقتی ذرتی که با قیمت ارز ۴۲۰۰ تومانی به او می دهند به قیمت ارزان به دست او رسید، با ذرتی جایگزین کند که آزاد خریداری نموده است. مرغ او به ذرت نیاز ندارد و هم اکنون باید این را آزاد بفروشد و جبران کند. به این فساد می گویید؟
واقعا فساد نیست. فرد مکانیسمی را طی کرده تا مسئله خویش را حل کند ولی از نظر منطق ظاهری این فساد به حساب می آید، چون دانه ۴۲۰۰ تومانی را گرفته و در بازار آزاد فروخته است و درنهایت می گوییم حساب می نماییم که این میزان مرغدار هستند که دانه را در بازار آزاد می فروشند. هر کاری کنید این را با سامانه نمی توانید حل کنید. مسائل واقعی هستند که به علت طراحی غلط اقتصادی ایجاد شدند.
همواره به دوستانی که دنبال حل این مسائل با ابزارهای نظارتی و فنی هستند، هرچند اینها را نفی نمی کنم، می گویم نمی توانید مسئله اقتصادی را با ابزار فنی حل کنید، پس نخستین مسئله ارز ۴۲۰۰ تومانی این است که انواع چیزهایی که قاعدتا به آن فساد می گوییم -می خواهد فساد دزدی یا فسادی باشد که توصیف کردم- ایجاد می شود. اینها چه تبعاتی دارند؟ یکی از تبعات این است که سرمایه اجتماعی شما را به شدت از بین می برد، یعنی وقتی هر روز می بینید فلان جا پرونده فساد، دزدی، اختلاس، ارز ۴۲۰۰ تومانی و... است که ناشی از سیاست های غلط است، سرمایه اجتماعی هم به تدریج از دست می رود. آن زمان نمی توانید با جامعه هم کار کنید، بقیه مکانیسم های اقتصادی دیگر جامعه هم از بین می رود. می خواهید به کارمندان بگویید سال جاری حقوق را افزایش ندهیم، می گوید جلوی پرونده های ارز ۴۲۰۰ تومانی را بگیرید و بعد این را بخواهید، کار نمی کنم، مگر این که حقوق افزایش یابد. این همان از میان رفتن سرمایه اجتماعی است.
اولین بحران شما این است که خواسته یا ناخواسته خویش را گرفتار فساد کرده اید. دومین مشکل ارز ۴۲۰۰ تومانی این است که نظام صنعتی شما را به هم می زند. مثلاً گوشت سفید مرغ یک سری کالای جایگزین دارد، ماهی احیانا چون گوشت سفید است، کسانی که نمی توانند از گوشت قرمز استفاده کنند، می توانند بین مرغ و ماهی انتخاب کنند. شما ماهی را از کجا تهیه می کنید؟ بازار آزادی دارد و صید می شود و صیادان در بازار می فروشند. قیمتی در بازار دارد. شما به شکل تصنعی قیمت مرغ را با حجم سنگین نظارتی که دارید، پایین نگه داشته اید. این بخش زیادی از واردات است. درست است که مرغ در کشور تولید می شود ولی بخش مهمی از این حوزه وارداتی است، یعنی منفعت به تولیدکننده خارجی می رسد. شما صنعت ماهی را به شدت صدمه می زنید، چون صنعت شیلات قدرت رقابت با صنعت مرغداری ندارد. صنایع دیگر را به اینگونه صدمه می زنید، پس این هم مشکل دوم است یعنی نظام صنعتی شما به هم می ریزد.
من درباره این مقایسه یک نکته را بیان کنم. هم اکنون برپایه آمارهای مرکز آمار سرانه مصرف ماهی در کشور دو کیلوگرم در سال به ازای هر ایرانی است و مرغ ۳۰ تا ۳۳ کیلوگرم است. جایگزین شدن اینها منطقی است؟
چرا مردم مرغ زیاد مصرف می کنند و ماهی کم مصرف می شود؟ این که یک چیز ذاتی نبوده است. ماهی تحت حمایت خاصی نیست و از دریا می گیرید یا در سد پرورش می دهید. به هر حال اگر سیاست این باشد که صنایع شیلات را توسعه دهم، قاعدتا موفق نخواهید بود، چون خود شما یک رقیب با ارز ۴۲۰۰ تومانی درست کرده اید. این اشکالی نداشت اگر با یک سیاست توسعه بخش کشاورزی حساب وکتاب می کردیم که دنبال توسعه صنایع کشاورزی و دامداری و گوشت هستیم و تصمیم گیری کردیم و به این جمع بندی رسیدیم که مرغ را انتخاب نماییم. آن زمان می گفتم تصمیم گرفته شده ولی هم اکنون این طور نیست. این همین طوری اتفاق افتاده است، یعنی مشخص نیست پشتیبانی از مرغ در مقابل پشتیبانی از ماهی کار درستی باشد، پس نظام توسعه صنعتی شما لزوما سیاست گذاری درستی نیست، چون به هم ریخته اید اما اینها را کنار بگذاریم، فرض کنید مشکل اول و دوم را حل کردیم، ارز ۴۲۰۰ تومانی مقرر است چه کند؟ مقرر است گوشت قرمز را ارزان تر نگه دارد. هدف این است. سیاست پشتیبانی از تولید نیست، بلکه سیاست رفاهی است و می خواهد برای مصرف کننده گوشت مرغ و قرمز و... را ارزان نگه دارد. همه آمارها نشان میدهد ثروتمندان در مصرف گوشت قرمز پیشروتر از فقرا هستند. این منطقی است.
سه ایراد در سیاست های حمایتی دولت
این مصرف زیاد دهک های بالا در همه چیز است، شامل استفاده از جاده ها، کالاهای مختلف و....
درست است. فرض می گیریم کاملا سیاست های موفقی داشتید و آنطور که خواستید شد و قیمت گوشت قرمز و مرغ و... را ارزان تر نگه داشتید، یعنی همه یارانه در قالب کنترل قیمتی برخورد کرد، هرچند پولدار بیشتر از فقیر مصرف می کند. سوال من این است که آن پولدار وقتی ۱۰ برابر دهک پایین مصرف می کند، یعنی از هر ۱۱ واحد یارانه ای که دادید ۱۰ واحد به ثروتمند و یکی به فقیر رسیده است. کشور در این وضعیت برای چه کسی این یارانه را می داد؟ برای آن فقیر این یارانه را می داد. هم اکنون همه را به پولدار می دهد تا قدری به فقیر هم برسد. اگر کشور سوپر میلیارد بودید که نمی دانستید با پول خود چه کنید، می گفتیم می خواهید مردم خوش باشند ولی مردم گرفتاری معیشتی دارند، در زیرساخت ها هزار مشکل دارید. عرض من این است که این سیاست در بهترین حالت خود یک سیاست بسیار ناکارآمد برای پشتیبانی از اقشار فقیر است. ممکنست بگویید همه جا همین است که همیشه پولدارها خانه بزرگ تر دارند، ماشین بهتر دارند، سفر بیشتر می روند، مرغ بیشتر می خورند، با پول خود این کار را می کنند. قیمت سفر یک قیمت واقعی باشد طرف هم سفر بیشتر برود، دولت مشکلی ندارد. شما می خواهید ماشین بهتر بخرید پول بیشتری دارید، پول را می دهید و ماشین خوب می خرید. سوال این است که چرا از جیب مردم به او یارانه می دهید؟ مشکل اینجاست که اگر ارز ۴۲۰۰ تومانی نمی دادید و قیمت مرغ و گوشت واقعی بود، ما کاری نداشتیم. مسئله این است وقتی یارانه از جیب دولت می دهید، جیب دولت بغیر از جیب ملت نیست، یعنی از جیب همه در می آورید و یارانه ای می دهید که ثروتمندان بیشتر استفاده می نمایند. این است که این سیاست را از نظر من، کاملا بلاتوجیه می کند، آن هم در این وضعیت خاص اقتصادی کشور! عرض من این است که سه مسئله با ارز ۴۲۰۰ تومانی وجود دارد؛ اولا فساد به وجود می آورد و این فساد گاها اجتناب ناپذیر است، ثانیا نظام توسعه صنعتی شما را در بخش کشاورزی و بخش های دریافت کننده به هم می ریزد و ثالثا درنهایت برخورد به کسانی بیشتر است که اساسا هدف این سیاست نبوده اند. این سه ایراد سبب می شوند که نمی توان با این سیاست موافق بود.
چهار خصوصیت نظام یارانه ای مطلوب
اگر دولت در کوتاه مدت این کار را انجام می داد و شکاف نرخ ارز بازار و ترجیحی را کمتر داشتیم، در آن صورت هم مخالف بودید؟ سیاست درست حمایتی از دیدگاه شما چیست که هم برخورد بالا داشته باشد و هم تولید داخل را گرفتار مشکل نکند و هم به کمبود ارز و کسری بودجه نخوریم؟
من قاعدتا این طور نیستم به شکل کلی با یک چیز در همه شرایط مخالف باشم یعنی هیچگاه نباید حمایت این چنینی از صنعتی بکنیم یا یک مدل خاصی از حمایت است که فقط آن مدلی کار نماییم، من خیلی این چنین نیستم. ولیکن قاعدتا با مسئله ارز ۴۲۰۰ تومانی، با اهداف و شیوه این چنینی کاملا موافق نیستم. درباره همین اهدافی که دنبال آن هستیم با شیوه های کم دردسرتر و کم هزینه تری هم مواجه هستیم. این نظر من است. به نظر من، نظام یارانه ای چند ملاحظه باید داشته باشد. اگر این ۴ مولفه در یک نظام یارانه ای رعایت نشود یعنی این نظام حمایتی خوب نیست. یک این که یارانه اگر اهداف رفاهی دارد باید عادلانه باشد یعنی یارانه را به خانوار می دهیم که رفاه بهتری داشته باشد. اساسا باید به خانوار هدف برخورد کند. یعنی یارانه می دهیم که معیشت فقیر تامین گردد یا فقیر به غنی نزدیک شود و نابرابری کمتر شود. آیا ارز ۴۲۰۰ تومانی این طور بود؟ خیر، ارز ۴۲۰۰ تومانی به نظر من عادلانه نبود چون به اقشار ثروتمند برخورد بیشتری کرد پس عدالت در مورد آن رعایت نشده است.
دومین خصوصیت نظام یارانه ای درست این است که اگر یارانه را به صنعت می دهیم باید باعث این شود که صنعت کاراتر شود و توسعه صنعتی را شاهد باشیم، همینطور یک سری زنجیره های ارزش صنعتی در کشور شکل گیرد. آیا در این صنعت اتفاق افتاده است؟ من مشاهده ای ندارم خصوصاً که درباره تعداد کمتری صحبت می نماییم. طبق آمارهایی که دولت می داد نصف این یارانه مشخص نیست چه اتفاقی برایش افتاده و تبدیل به رانت شده است؛ یعنی توسعه صنعتی به همراه نداشته است. ممکنست توسعه ای داشته باشد چون مثلاً صنعت مرغ ما بزرگ شده است اما همیشه سوال این است واقعا آن اندازه ای که پول ریختیم توسعه داشته است؟ به اندازه کافی این توسعه کارا و بهره ور بوده است؟ این هزینه ای که کردیم توسعه کافی بود؟ منضبط و شفاف بود؟ خیر. پس این امر اولا عادلانه نبود چون به اهداف مدنظر برخورد نکرده است و ثانیا باید منجر به توسعه صنعتی شود که به اهداف خود نرسیده است.
سومین خصوصیت نظام یارانه ای این است که باید نظام سالمی باشد. اگر یارانه دادید و در آخر روزی چند میلیون لیتر قاچاق شد و دزدی و سوداگری داشت نظام یارانه ای سالمی نیست. نظام یارانه ای که بازار سیاه و رانت آن بیشتر از حدی باشد، خوب نیست. ارز ۴۲۰۰ تومانی رانت و بازار و سیاه و قاچاق و امثالهم داشته است؟ طبق آمارهایی که خود دولتی ها عرضه می دهند داشته است. پس سومین خصوصیت این است که نظام یارانه ای سلامت باشد که این خصوصیت هم نداشت.
آخرین و چهارمین خصوصیت هم این است که یارانه می دهید تا مردم را راضی کنید، مردم باید متناسب با یارانه ای که حاکمیت می دهد حس رضایت داشته باشند و بگویند حکومت حمایت می کند، برای ما هزینه می کند. آیا واقعا نگاه مردم به ارز ۴۲۰۰ تومانی به این اندازه ای که اختصاص می دهیم است؟ مردم مرغ و گوشت را می بینند که گران می شود. بالاخره قسمتی از زنجیره تولید در داخل کشور است. قسمتی از قیمت این فارغ از این که چقدر تمام شده بسته به تقاضا در بازار تعیین می شود. مردم می بینند جنس گران می شود، هر روز اخباری از فساد ارز ۴۲۰۰ تومانی و دزدی می دهند پس رضایتی هم نیست و گاها نارضایتی و افترا زنی بیشتر ایجاد می شود. با این ۴ شاخصه ای که بیان کردم ارز ۴۲۰۰ تومانی از فاکتورهای نظام یارانه ای خوب پیروی نمی کند پس به همین خاطر من اساسا موافق این نیستم و به نظر من این نظام موفقی نبوده و ازابتدا هم غلط بود و ادامه این کار اشتباه است ولی این که باید با این چه کار کرد، حالا که شکل گرفته و نظامی را شکل داده قابل بحث است.
ارز ۴۲۰۰ بر رفاه مردم اثرگذار بوده است
موافقان ارز ۴۲۰۰ تومانی می گویند این نوع حمایت دولت در جاهایی موفقیت هایی داشته است، این ادعا را قبول دارید؟
نگاه من این است که ارز ۴۲۰۰ تومانی به هر حال اثر داشته است و یک زمانی این اثرگذاری را داشت. ۴ شاخص را بیان کردم که اگر نظام یارانه ای خوب باشد فارغ از این که کسری بودجه داریم یا نداریم باید این ۴ خصوصیت را داشته باشد. آیا ارز ۴۲۰۰ تومانی این ۴ شاخصه را دارد؟ به نظر من دراین زمینه قبول نمی گردد. پس خوب نیست. مستقل از این است که کسری بودجه داریم. فرض کنید کسری بودجه هم نداشتیم، من فکر می کنم این سیاست نباید ادامه می یافت. آیا این به این معناست که ارز ۴۲۰۰ تومانی هیچ تاثیری نداشته است؟ من مطلقا چنین اعتقادی ندارم و باورم بر این است در چند حوزه که حساب کردم و در مقطعی محاسبه کردیم تأثیر در قیمت داشته است. قاعده کلی اقتصادی که نظر من هم است این که در صنایع مختلف که دولت قدرت قیمت گذاری دارد، یکی در بعضی از صنایع چون عرضه کننده ها محدود است و نظارت خیلی اعمال می شود قدرت قیمت گذاری دارید و دیگری در صنایعی که با بازار رقابتی دارند؛ در این دو بخش دادن ارز ۴۲۰۰ تومانی منتج به کنترل قیمتی می شود. منطق این واضح است. در جایی که ارز ۴۲۰۰ تومانی را به سه نفر می دهید، می گویید نظارت می کنم، محصول را به مصرف کننده نهایی می دهید قیمت گذاری می کنم و همیشه قابل کنترل است. با ارز آزاد وارد می کردید ۲۴ هزار تومان بود و با ارز دولتی وارد کردیم ۴ هزار تومان می شود و اجازه نمی دهیم ۶ هزار تومان بفروشند.
قدرت نظارت هم دارند. در این صنایع موفق می شوید ارز ۴۲۰۰ تومانی را به کنترل قیمتی واقعی برسانید. همینطور در صنایعی که به شدت رقابتی هستند. ما می دانیم در اقتصاد اگر صنعتی کاملا رقابتی باشد آنقدر بنگاه ها در آن رقابت می کنند که عملا به حاشیه سود حداقلی می رسند. هر جا چنین اتفاقی بیفتد وقتی ارز ارزان می دهید بنگاه ها می توانند به قیمت ارزان تر رقابت کنند. آنقدر با هم رقابت می کنند که قیمت به حداقل مقدار می رسد. پس هر جا قدرت کنترل قیمت گذاری دولت بالا بوده، انتظار داریم ارز ۴۲۰۰ تومانی اثرات قیمتی بیشتری داشته باشد یعنی منجر شده باشد که محصول نهایی ارزان تر به دست مردم برسد. جاهایی که این شروط حاکم نباشد قاعدتا انتظار این نیست. ارز ۴۲۰۰ تومانی خیلی اثربخش نبوده است. به یک معنای دیگر جاهایی که نتوانستیم عملا این یارانه را در طول زنجیره منتقل و بازار را اشباع نماییم که همه به کف برسند، تولیدکننده ای ممکنست ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته باشد ولی چون محصول را به قیمت خوبی می خرند آنرا با قیمتی که می توانسته فروخته باشد. مثل این است که زمین مجانی به من بدهید و بگویید این را بسازید.
وقتی این را ساختم و خواستم اجاره بدهم، به آن کناری من که زمین را مجانی ندادید، او زمین را خریداری نموده است حالا من نصف او اجاره می دهم؟ خیر. من می گویم قیمت اجاره این است و به همان مقدار اجاره می دهم. پس جایی که با این شرایط در بازار مواجه هستید، هرچقدر یارانه بدهید نتیجه درستی در انتهای زنجیره به دست نمی آید و رانت زنجیره تولید می شود. این که کدام طرف می باشیم یعنی از آنهایی هستیم که کنترل قیمتی درباره آن اتفاق افتاده یا اصلا نیفتاده صنایع مختلف در جاهای مختلف در این طیف ایستاده اند. شاید نباید خیلی صفر تا صدی نگاه کرد. در هر صنعتی تا یک حدی ارز ۴۲۰۰ تومانی در کنترل قیمتی موفق بوده است. پس من نفی نمی کنم که تأثیر نداشته و همه رانت شده است. از نظر من این طور نیست ولی در عین حال با وجود اینها موافق به ادامه آن نیستم.
لزوم هماهنگی یارانه ها با سیاست صنعتی
در کشورهای عضو سازمان OECD دولت های عضو یک یارانه ای را حدود ۸۰۰-۷۰۰ میلیارد دلار در سال به کشاورزان می دهند. در آن کشورها چه سازوکارهایی شکل می گیرد که اهداف حمایتی دولت به هدف خود می رسد؟ آنها چه سازوکاری دارند که در کشور ما به کار گرفته نمی گردد و هر اتفاقی که می خواهیم بیفتد عکس آن رخ می دهد؟
من نمی دانم این سیاست در کشورهای دیگر چطور اعمال شده و آنجا که اعمال شده چقدر اثربخش بوده است. اجازه دهید قضاوتی در این عرصه نکنم ولی یک نکته دیگر بیان کنم که باز همان مسئله است که سیاست صنعتی ما چیست. من یک زمانی سیاست صنعتی مشخص و مدونی برای پشتیبانی از ۵ صنعت راهبردی در کشور دارم. به هر علت می خواهم بازار گندم منطقه در اختیار من باشد. اهداف من کاملا امنیتی- سیاسی است. پس تصمیم می گیرم به گندم یارانه بدهم به گونه ای که قیمت تمام شده کمتر شود و می توانم یک شرایطی را ایجاد کنم که منجر به کنترل قیمتی شود و بازار منطقه دست من باشد. این هدف گذاری مشخص است. واقعا بتوانم با این سیاست بازار منطقه را به دست خود نگه دارم. یک زمانی یک محصولی است که از نظر راهبردی مجبور هستم در آن خودکفا باشم، برای آن یک سیاست صنعتی می گذارم. این که این سیاست دادن ارز ترجیحی است یا دادن نهاده ارزان است و... بحث دیگری است اما من هدفمند انتخاب کردم. آنجا اگر کسی بگوید نهاده ارزان به صنعتی دادم، به یک محصول کشاورزی کود و سم ارزان دادم، به یک دامداری نهاده ارزان دادم چون این هدف راهبردی را در توسعه صنعتی خود داشتم؛ قاعدتا این طور نیست که مخالفت کنم ولی باید به ارز ۴۲۰۰ تومانی نگاه نماییم که این چنین بوده است؟ نشستیم و هدفمند طراحی کردیم که برای پشتیبانی از صنعت بود که چند نقطه زنی کنند؟
این طور نبوده است. یک چیزی بوده و ابتدا ادعایی کردیم و نتوانستیم و بعد کوچک کردیم، درنهایت این عدد ۴۲۰۰ تومان باقی مانده و آن طرف ارز ۳۰ هزار تومان شده است. یک ملغمه ای درست شده است. صحبت من این است که ممکنست کشورهای مختلف سیاستی را پیاده کرده باشند. ممکنست خیلی ها ضعیف بوده و برخی هم شکست خورده باشند اما حرف من این است که حرف هایی که در مخالفت با ارز ۴۲۰۰ تومانی می زنیم، قاعدتا به این اشاره که تعدادی از کشورها این سیاست ها را انجام می دهند نباید نتیجه بگیریم که حتما با این نوع سیاست ها به شکل تعصب بار می خواهیم مخالفت نماییم. ممکنست کشورهایی مدلهای هدفمند و هوشمندی را برای بازه ای پیاده کرده باشند. این اتفاق در کشور ما نیفتاده است و به همین خاطر نمی توان ایران را با آن کشورها مقایسه نماییم. ممکنست سیاست درستی را هدفگذاری کنید، اتفاقا به این نتیجه هم برسید که با دادن نهاده ارزان در یک زمانی از این صنعت حمایت کنید اما آن زمان هدف، مسیر، مدت زمان، نوع حمایت و نوع اتمام حمایت مشخص است. در آن صورت می توان با این سیاست موافق بود. لزوما عداوت با یک اقدام خاص نداریم.
باید ارز ۴۲۰۰ حذف شود اما نه با شوک
این روزها دولت و مجلس درمورد ارز ۴۲۰۰ می خواهند تصمیم نهایی را بگیرند ولی ظاهرا ترس هایی هم دارند. هم اکنون اگر شما بخواهید به سیاستگذار راهکاری بدهید چه راهکاری می دهید. با ارز ۴۲۰۰ تومانی باید چه کنیم؟
قاعدتا باید به سمت حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی برویم. این نظر من است. اما چطور باید این کار را کرد؟ اتفاقی که باید بیفتد این است که هریک از این کالاها که ارز ۴۲۰۰ تومانی می گیرند یا محصولات دامی که بر این اساس تولید می شوند یا نان و دارو شرایط مختلفی دارند و نمی توان با یک چوب همه این محصولات را زد. هر یک راهکار خویش را می طلبد. نخستین کاری که باید اتفاق بیفتد این است که بین پدیده یارانه و ارز ۴۲۰۰ تومانی تفکیک قائل شویم. این دو پدیده متفاوت از هم هستند یعنی روی کالایی همچون گندم برویم که عده ای می گویند نمی خواهیم درباره گندم کاری نماییم که من اتفاقا مخالف هستم و من می گویم نخستین کالایی که باید ارز ۴۲۰۰ تومانی آنرا حذف کنید گندم است؛ چونکه درباره گندم سه پدیده داریم. یک خرید تضمینی گندم داریم، قیمت گذاری نان داریم و همینطور واردات با ارز ۴۲۰۰ تومانی را داریم. دولت و شرکت تجاری دولتی گندم را از کشاورز پنج هزار تومان می خرد، واردات هم انجام می دهد. فارغ از این که به چه قیمتی وارد کند، فارغ از این که به چه قیمتی از کشاورز بخرد، این را به قیمت حدودا ۷۵۰ تومان و متوسط ۶۶۵ تومان نان نانوایی های دولتی و ۹۰۰ تومان نانوایی های آزاد به نانوایی ها می فروشد. پس این عددی که به نانوایی ها می فروشد یک عدد ثابت است و ربطی به این ندارد که گندم را چگونه وارد می کنم. هم اکنون دولت ارز ۴۲۰۰ تومانی به شرکت تجاری دولتی می دهد که آن هم دولت می باشد یعنی دولت ارز ۴۲۰۰ تومانی به دولت می دهد و می گوید گندم وارد کنید و این را ۹۰۰ تومان بفروشید.
تخصیص ارز ۴۲۰۰ به گندم اشتباه بود
یعنی یارانه را می تواند به آرد بدهد؟
بله همین هم اکنون فرض کنید یک دلاری که به شرکت تجاری دولتی می دهد و ۴۲۰۰ تومان می گیرد در سندهای حسابداری می آورد که یک دلار فروختم و ۴۲۰۰ تومان گرفتم. شرکت تجاری دولتی می گوید یک دلار خریدم و ۴۲۰۰ تومان دادم یعنی ۴۲۰۰ درمی آورد و ۴۲۰۰ هزینه می کند. فرض کنید این ارز واقعی شود یعنی شرکت تجاری دولتی از دولت ارز را ۲۴هزار تومان بخرد، چه اتفاقی می افتد؟ همین سند حسابداری دولت یک طرف ۲۴هزار تومان هزینه کرده و یک طرف ۲۴هزار تومان درآورده است. یعنی هیچ فرقی نمی کند وقتی خود شما به خودتان چیزی را می فروشید چه مجانی بفروشید چه هزار تومان و چه صدهزار تومان بفروشید. هیچ تاثیری ندارد. یک دلار از جیب دولت داده اید و گندم وارد شده است؛ گندمی که وارد شده با قیمت ثابت ۹۰۰ یا ۶۰۰ تومان به فروش می رود. همین هم اکنون ارز ۴۲۰۰ تومانی گندم را حذف کنید صرفاً یک عملیات حسابداری بین وزارت صمت که خریدار و فروشنده ارز ۴۲۰۰ تومانی است در درون دولت اتفاق افتاده و این را با پول می توان تسویه کرد. هیچ اتفاق دیگری نمی افتد. پس شما می توانید بدون هیچ اتفاقی ارز ۴۲۰۰ تومانی گندم را حذف کنید و درواقع قیمت نان هم تغییری نکند. منفعتی هم نبردید و هزینه ای هم به کسی تحمیل نکردید فقط یک پرچمی به نام ارز ۴۲۰۰ تومانی که یک چیز موهوم حسابداری در دولت درباره نان است، حذف کردید.
پس اینجا ارز ۴۲۰۰ تومانی گندم را حذف کنید تا از شر این عنوان خلاص شویم و روی داروها می رویم. یک سری داروهای خاص مصرف کننده مشخص دارد. شما می خواهید به این مصرف کننده مشخص دارو بدهید. می توانید دارو را وارد کنید، دولت یا بخش خصوصی، به هر قیمتی وارد کرد به آن کسی که می خواهید با قیمتی که می خواهید بدهید. چرا این بازی ارز ۴۲۰۰ تومانی را درمی آوریم و اینقدر خویش را اذیت می نماییم. پس در مسئله دارو خصوصاً داروهای خاص با یک تعداد آدم مشخص مواجه هستید که اینها به این دارو نیاز دارند. اینها را می شناسید و معلوم است به چه قیمتی می خواهید به این افراد دارو عرضه کنید. فرض کنید به همه مجانی بدهید.
تخصیص یارانه ریالی به دارو
یعنی از سازوکار بیمه ها وارد شوید؟
فراتر از بیمه هاست. من که می دانم هزار نفر این داروی خاص را نیاز دارند، دلار به یک بخش خصوصی می دهم و می گویم ۴۲۰۰ تومان هم نمی فروشم. از خارج این مقدار دارو را وارد می کنید و این مقدار هم حق العمل می دهم چون زحمت کشیدید. این دارو را به دولت می دهید. حالا این دارو را به بیمار مدنظر به هر قیمتی که می خواهند می دهند، حتی دولت مجانی دراختیار بیمار قرار می دهد.
باید سازوکاری باشد. عموما باید از مسیر بیمه ها باشد.
می تواند از مسیر بیمه ها یا هر مسیر دیگری باشد. ولی عرض من این است که نیاز به ارز ۴۲۰۰ تومانی نیست.
اعداد هم البته متفاوت می باشد اما گفته می شود در حال حاضر هفت تا هشت میلیون ایرانی بیمه ندارند. یارانه ریالی دارویی اینها را چگونه بدهیم؟
بیمه نداشته باشند. یکی مشکل کلیوی دارد. باید داروی خاصی مصرف کند. معلوم است این آدم کیست حتی اگر بیمه ندارد. من می خواهم شربت را مجانی در اختیار این بیمار قرار دهم.
رابطه دولت و فرد چطور تعریف می شود؟
این بیماران خاص مشخص است چه کسانی هستند. پنج هزار نفر بیماری حاد کلیوی دارند و باید مجانی دیالیز شوند، دستگاه دیالیز را وارد می نماییم. دولت این دستگاه را وارد میکند. با هر قیمت ارزی وارد کند. این دلار را به فردی از بخش خصوصی یا هرکس دیگری بدهد که این دستگاه را وارد کند. این پول بعلاوه حق العمل فرد پرداخت می شود و دولت این دستگاه را دراختیار افراد بیمار در این بخش قرار می دهد، با هر قیمتی خود دولت می خواهد حتی مجانی باشد. چه کار دارید که دلار را با آن بخش خصوصی ۴۲۰۰ تومان یا هر قیمت دیگری داده است. حق العمل داده شده تا این دستگاه را وارد کند. پس اینجا ارز ۴۲۰۰ تومانی چه معنایی دارد؟ کسی که دیالیز می شود بیمه هم نداشته باشد.
در بحث داروها این هفت، هشت میلیون نفری که بیمه ندارند عموما اقشار ضعیف هستند یا مشاغل غیررسمی هستند. اینجا هم یک دغدغه وجود دارد.
این را بیان می کنم. اجازه دهید مثال را ساده کنم. مسئله ذرت را در نظر بگیرید. مثال ذرت را حل نماییم همه مثال ها حل می شود. شما می گویید ذرت را به این مرغدار هر کیلو دوهزار تومان می دهم. اگر شما با ارز آزاد وارد کنید هر کیلو ۱۲هزار تومان می شود. من می خواهم به این آقا دوهزار تومان بدهم. هم اکنون چه کار می کنیم؟ به یکی می گوییم این ارز را ۴۲۰۰ تومان می دهم و وظیفه داری به ازای ارزی که گرفتی ذرت وارد کنی، این مقدار ذرت با این کیفیت و این شرایط وارد کن و چون ارز ارزان دادیم کیلویی دوهزار تومان بفروش. شما ارز ۴۲۰۰ تومانی را می گیرید و شما ممکنست با این ارز هر کاری کنید و ممکنست برنگردانید. ممکنست فاکتورسازی کنید و بگویید با این ارز یک تن وارد نکردم بلکه ۹۰۰ کیلو وارد کردم. هزار داستان درست می شود. ارز ۴۲۰۰ تومانی من محدود است. این که هرکسی بگوید می خواهم ذرت وارد کنم نمی توان به او ارز ۴۲۰۰ تومانی داد. باید به ۱۵-۱۰ نفر این ارز را داد و عملا رقابت ممکنست از بین برود و این عرصه دست ۱۱-۱۰ نفر می افتد و هیچ کسی نمی تواند وارد این عرصه شود. من می گویم دانه ذرت را به این مرغدار دوهزار تومان برسانید؟ به جای این که ارز ۴۲۰۰ تومانی به یک عده بدهید که مشخص نیست می آورند یا به اندازه می خرند یا با چه کیفیتی می خرند و بعد نظارت کنید که در بازار سیاه نرود و کم فروشی نکنند. یک کار ساده کنید. بگویید هرکسی دوست دارد با هر ارز نیمایی ذرت وارد کند.
من مناقصه برگزار می کنم و هرکسی توانست با این کیفیت ارزان تر به من بفروشد ریالی هم بفروشد، چرا باید دولت با دلار کار کند، ذرت را ریالی می خرد. به جهت اینکه انحصار نشود ۱۰میلیون تن ذرت می خواهم و از هر کسی بیشتر از یک میلیون تن نمی خرد تا کسی نگران انحصار نباشد که این وضع فعلی بیشتر انحصار به وجود می آورد اما دولت از هر کسی یک میلیون تن ذرت را به کمترین قیمت پیشنهادی خریداری می کند. ارز را از بازار نیما یا هرجایی که می خواهید وارد کنید. چرا خویش را درگیر ارز ۴۲۰۰ تومانی کنید؟ شما کمترین قیمتی که پیشنهاد می کنید ۱۲-۱۰ هزار تومان است. من بعنوان دولت از شما ۱۲هزار تومان می خرم و به مرغدار دوهزار تومان می فروشم. یارانه ای که می خواست در قالب ارز ۴۲۰۰ تومانی به شما بدهد در قالب یارانه ریالی مابه التفاوت ۱۲هزار تومانی خریداری شده از شما و دوهزار تومانی که به مرغدار می دهد پرداخت می شود.
بازهم مرغدار ذرت را دوهزار تومان می خرد. هم اکنون ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کردم. این که ارز ۴۲۰۰ تومانی را می آورید و آن پشت چه کار می کنید، درست دادید، دیر است یا زود است، به من بعنوان مرغدار ربطی ندارد. شما در بازار نیما دلار بگیرید و ریالی هم پول دلار را بدهید و من ذرت را ریالی می خرم. بازهم به مرغدار ذرت را دوهزار تومان می فروشم. هم اکنون ارز ۴۲۰۰ تومانی کجای این داستان است؟ هیچ جا نیست. چرا می خواهیم به زور پدیده ای به نام لغت ارز ۴۲۰۰ تومانی اضافه کنیم؟ می توانیم درمورد ذرت، دارو و... این کار را نماییم.
درباره دارو هم اکنون قرص مسکن نیاز داریم، آقایان هرکسی ارزان تر این قرص را توانست وارد کند من ریالی از او می خرم و من دوست دارم در بازار ارزان تر به داروخانه ها بدهم و نیازی به این نیست که فرد بیمه داشته باشد یا خیر. مسئله من این است که چرا خویش را گرفتار ارز ۴۲۰۰ تومانی کردیم؟ خلاصه این می شود که ارز ۴۲۰۰ تومانی مقوله ای بغیر از یارانه ارزان نهاده ها به مرغدار است. من با ارزان دادن نهاده ها هم مشکلاتی دارم که بیان کردم در آخر به ثروتمند می رسد اما عرض من این است اگر می خواهید این کار را کنید نیازی ندارید ارز را ۴۲۰۰ تومان بدهید. چرا خویش را قفل کردیم؟ یا ارز ۴۲۰۰ تومانی را نگه می داریم یا بپذیریم همه چیز یک باره با شوک بالا برود؟ مسئله بعدی این که ممکنست بگویند راهکار چیست؟ برای تعدادی از اینها مثلاً داروهای خاص که مخاطب را می شناسید مشخصا می توانید دارو را تهیه کنید و با قیمتی که تشخیص می دهید به بیمار برسانید. ارزان هم بدهید، کسی ایراد نمی گیرد. هیچ کسی در این کشور مشکلی ندارد یک نفر که دیالیز می شود مجانی دیالیز شود چون اگر با قیمت واقعی حساب شود زیاد است و نمی توانند تأمین کنند.
من هم اکنون نیازمند نیستم ولی اگر روزی نیازمند شدم دوست دارم از خدمات مجانی استفاده کنم. درباره داروهای خاص که یک عده مخاطب هستند، می توانید مجانی بدهید. درباره گندم یا ذرت ماجرا متفاوت می باشد اما درباره همه اینها می توانید ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنید و به بازار هم شوکی وارد نکنید و یارانه را ریالی کنید. یارانه ریالی دادید، آیا این یارانه خوب است یا خیر؟ من ایراداتی به این داشتم که یک نمونه را عنوان کردم که درنهایت به ثروتمند می رسد. می توانید در این عرصه ارز ۴۲۰۰ تومانی را به تدریج حذف کنید. وقتی ریالی شود مواجهه با آن ساده تر می شود. مثلاً در وهله اول درباره مرغ یارانه کنجاله را حذف و ذرت را حفظ می کنم. دو مورد را با هم حذف نمی نماییم که شوک وحشتناکی اتفاق بیفتد. پس می توان سیاست تدریج را در حذف این یارانه در نظر بگیریم.
در گام اول ارز ۴۲۰۰ تومانی را بعنوان نوعی حمایت مشخص حذف می کنم اما حمایت را در قالب ریالی نگه می دارم. در اینجا یک سری دزدی ها و فسادها و خرابکاری های ارز ۴۲۰۰ تومانی از بین می رود اما زنجیره کماکان به قیمت قبلی نهاده می گیرد. کم کم با تفاوت قائل شدن و فرایند تدریجی اینها را حذف می کنم. اگر درنهایت اینها را حذف کردم مرغ گران می شود؟ بله، احیانا گران می شود. بالاخره تا حدی موثر است. در آنجا باید دنبال نظام رفاهی جایگزین در طول زمانی که به تدریج این را حذف می کنم، باشم. وظیفه رفاهی جمهوری اسلامی چیست؟ آیا وظیفه جمهوری اسلامی این است که مرغ را به قیمت ثابت به من بدهد؟ وظیفه این نیست و این را هم نمی تواند انجام دهد چون مرغ گران می شود.
تخصیص ارز ۴۲۰۰ محصول شرایط تحریمی
البته تصمیم حمایتی دولت از سفره خانوار محصول شرایط خاص تحریمی بود.
بله. وظیفه جمهوری اسلامی این است که تضمین کند کسی در این مملکت گرفتار بحران کالری نمی گردد. مردم گرفتار اقلیت معیشت خود نیستند. این را می خواهید تأمین کنید، نمی توان با یارانه ۴۵ هزارتومانی انجام داد. یارانه ۵۵ هزارتومانی می دهید، بنزین ارزان می دهید، ارز ۴۲۰۰تومانی می دهید. هزار نوع نظام یارانه ای راه انداختیم که خیلی ها به تولید ضربه می زنند و عرض من این است که خیلی موافق این نیستم که ارز ۴۲۰۰تومانی را حذف نماییم و به مردم پول بدهیم. باردیگر این مبلغ و مطالبه مردم شود که در کنار یارانه های نقدی این را تکرار کنند. با فرایند تدریجی این را حذف کنید، در طول زمان یک نظام رفاهی یکپارچه جایگزین کنید که در این نظام رفاهی می توان بحث کرد که چطور باشد، تضمین می کنید در این کشور هیچ کسی گرفتار بحران کالری نیست. اگر ارز ۴۲۰۰تومانی ندهیم و مرغ ۱۵ هزارتومان گران تر شود اما خیال من آسان تر شود که همه در این مملکت دارند که مرغ یا گوشتی یا حداقل پروتئینی را مصرف کنند، باید نگران باشم؟ جای نگرانی نیست.
این چهارچوب ذهنی من است. برخی مواقع سوءتفاهم هایی می شود که وقتی می گوییم ارز ۴۲۰۰تومانی بد است، انگار تعبیر می شود که تا انتهای زنجیره بد است پس شوک درمانی و آزادسازی های فلان و... هم بد است. منظور این نیست. به همین خاطر مسئله ارز ۴۲۰۰تومانی واقعا با یارانه انرژی، بنزین و... فرق می کند. در ارز ۴۲۰۰تومانی نان، گندم با دارو و ذرت و... فرق می کند. همه اینها در فرایند تدریجی به این نحوی که بیان کردم، قابل حذف شدن است.
یارانه ریالی به تولید
مساله گندم و دارو را توضیح دادید؛ با بقیه کالاهای حمایتی چه نماییم، معتقدید معادل ریالی یارانه را بصورت نقدی بدهیم؟
خیر. من این طور نمی گویم. به نظر من اگر به تدریج این ارز ۴۲۰۰ را حذف نماییم، نیازی نداریم به ازای حذف ارز ۴۲۰۰تومانی ذرت یک پولی به مردم بدهیم، به ازای حذف ارز ۴۲۰۰تومانی نان هم پول جداگانه به مردم بدهیم، یعنی به ازای حذف هریک از اینها پولی به مردم بدهیم. عرض من این است که شما به تدریج اینها را حذف کنید.
مقطع زمانی خاصی قائل هستید؟
خیر. مثلاً در یک سال به تدریج حذف شود.
خب به چه شکل؟
اولین گام ارز ۴۲۰۰تومانی را حذف نماییم و عدد نهاده ارزان را ریالی بدهیم که منظور این است که به جای این که به شما ارز ۴۲۰۰تومانی بدهیم که ذرت را یک دلار بدهم و ۴۲۰۰ به دیگری بفروشید، می گویم شما ارز از بازار نیما تهیه کنید و من ذرت را از شما می خرم.
سازوکار توزیعی چطور می شود؟
به دولت به قیمتی که خریدید، می فروشید. دولت به مرغدار دو هزارتومان می فروشد.
سازوکار این چطور است؟ دولت توزیع کننده می شود؟
خیر. توزیع کننده نیست. مابه التفاوت را پرداخت می کند. ذرت وارد کردید. ریالی در بازارگاه به قیمت ۲۳ هزارتومان عرضه می کنید. آن مرغدار کارت می کشد و ۲۳ هزارتومان را دولت می پردازد و ۲ هزار تومان را مرغدار می پردازد.
تا کی یارانه بدهیم؟سازوکارهای توزیع فعلی شما تا کی حفظ می شود؟
تا زمانی که می خواهم یارانه به نهاده بدهم باید حفظ شود. هم اکنون شما خویش را از شر ارز ۴۲۰۰تومانی و نظارت های مربوط به آن حذف کردید. واردکننده از بازار نیما ارز خریده و من هم هیچ کاری با او ندارم، وارد کرده و کاری ندارم و لب مرز هم کشتی او را سه ماه نگه نمی دارم که ببینم این مقدار ارز ۴۲۰۰تومانی گرفته، چقدر وارد کرده است. وقتی ارز را آزاد می گیرید چه انگیزه ای دارید که فساد کنید؟ فقط در این نقطه فروش یک حلقه زنجیره را از واردکننده سر دامدار بردم. این قسمتی از فساد را حذف می کند، مقوله ارز ۴۲۰۰تومانی و بروکراسی مربوط به ارز را حذف می کند. من به یک دامدار یارانه می دهم که این هم ریالی است. در اینجا ارز ۴۲۰۰تومانی حذف شد؟ بله. یارانه ریالی وجود دارد؟ بله، وجود دارد. قسمتی از فساد حل شد؟ بله، حل شد.
یارانه به اول زنجیره!
این مدلی که شما می فرمایید، یارانه به انتهای زنجیره نیست. یعنی مشکل فساد احتمالی ناشی از وجود کالای دونرخی هنوز حل نشده است. این را چه کنیم؟
فعلا عرض من این است که یک روزه قرار نیست به ته زنجیره برویم. عرض من این است مدافع این مدل که یک روزه همه ارز ۴۲۰۰تومانی در همه کالاها حذف شود و یکباره پولی به انتهای زنجیره بدهیم، نیستم. ممکنست او بهتر از وضعیت موجود باشد؛ ولی من از آن دفاع نمی کنم.
در دارو که ته زنجیره است.
در داروهای خاص می گویم به ته زنجیره بدهیم. اما عرض من این است که موردبه مورد متفاوت می باشد. واقعا یک سری داروها وجود دارد که پول به طرف بدهید و بگویید دارو را به قیمت واقعی بخرید. مثلاً خدمات دیالیز به کسی پول بدهیم، بگوییم دیالیز یک میلیون تومانی انجام دهید، یا بگوییم یک میلیون را تقبل می کنم و هر زمان آمدید دیالیز مجانی انجام می دهم، فرقی ندارد. دیالیز چیزی نیست که طرف خدمات را بگیرد و بعد ببرد در بازار گران تر بفروشد. فقط خود اوست. مبحث با مبحث فرق می کند. به نظرم یک تدریج را باید شروع نماییم. اول از همه حذف خود ارز ۴۲۰۰تومان باشد. یک پله جلو بیاییم و ریالی نماییم و به نهاده بدهیم. وقتی ریالی شد مفاسد ارز ۴۲۰۰تومانی و بروکراسی تحویل حواله و... حذف می شود و تا اینجا منفعتی برای ما حاصل می شود اما کماکان مرغدار به سیاق قبل ذرت را دو هزارتومان می خرد. زمانی که با مشکلات کمتری مواجه هستم، به تدریج یارانه ریالی را حذف می کنم. اگر دامی وجود دارد که دوجور نهاده می گیرد من فعلاً یکی را ۵۰درصد گران می کنم و دیگری را اصلا دست نمی زنم. پس از سه ماه نهاده دوم هم قدری قیمت را بالا می برم. می گویم ۴ تومان نمی توانید بگیرید، شما باید ۸ تومان بگیرد و من ۲۵ هزار و ۸ تومان را به حساب می ریزم. به تدریج می توانید یارانه را حذف کنید. باز هم آثار تورمی دارد؟ قاعدتا دارد.
من نافی این نیستم که این حذف سبب گران شدن محصول می شود. دقت کنید بخش زیادی از مشکلاتی که در این عرصه داریم ناشی از شوک است یعنی وارد کردن یکباره تغییر است. اگر بتوانید این تدریج را حفظ کنید خیلی مواقع اتفاقی نمی افتد. اگر بنزین که این مقدار بحث درباره آنست، دست نمی زنیم و یکباره ۱۰۰درصد افزایش می دهیم، واقعا اگر بنزین روزی ۳۰ تومان در کشور ارزان شود یا هفته ای ۵۰ تومان گران شود، اتفاقی نمی افتد. ارز وقتی از ۱۰ هزار تومان دوشبه به ۱۵ هزارتومان می رسد همه چیز به هم می ریزد ولی وقتی همین ارز ۵۰ تومان و ۱۰۰ تومان بالا و پایین می شود، کسی احساس نمی نماید. بسیاری از عناوینی که درباره تورم انتظاری بیان می شود ناشی از شوک است. به همین خاطر این طور نیست اگر به تدریج یارانه را حذف کردید کشور با بحران مواجه شود. درنهایت مرغ قدری گران تر می شود اما بحرانی در کشور نداریم پس نیاز نداریم یکباره حذف نماییم و شوکی وارد نماییم. این را به تدریج انجام دهیم. درنهایت مرغ گران تر می شود اما بطور قطع آن مقداری که منفعت در اینجا از دست می رود کمتر از حجم رانت و فساد و مداخلات ناهنجار و یارانه به ثروتمندان و... است. ضمن این نظام رفاهی می چینیم که فقرا هم مشکلی در تأمین پروتئین نداشته باشند.
انتظار ایجاد نکنیم
شما با تصمیمی که در تبصره ۱۴ گرفته شده و مقرر است (لایحه دولت) ۱۰۶ هزار میلیاردتومان یارانه به گندم و نان و هزینه رفاهی جبران حذف ارز ۴۲۰۰تومان داده شود، مخالف هستید؟
منظور این است که انتظار به وجود می آورد که همیشه باید این یارانه را بدهیم.
شما با این مخالف هستید ولی سازوکاری که توضیح دادید، این تعهد را به وجود می آورد.
در مقام مقایسه به هر حال این که یارانه را مستقیم به انتهای زنجیره بدهیم حتی نقدی باشد، بهتر از این می دانم که به ابتدای زنجیره بدهیم. ولیکن مشکل امروز کشور این است که خویش را بین این دو انتخاب قفل کردیم یعنی یا ادامه وضعیت موجود یا حذف این ارز و پرداخت نقدی به مردم باشد.
راهکار خودتان را بهتر از این وضعیت می دانید؟
بله. حذف تدریجی مرحله به مرحله صورت گیرد و نیاز نیست به ازای همین ارز ۴۲۰۰تومانی پولی به مردم بدهیم. بلکه در این فاصله نظام رفاهی درست در کشور برپا نماییم که خیال ما از بابت معیشت فقرا راحت باشد. منابع از محل بودجه یا هر جای دیگر تأمین می شود قابل بحث است اما این نیست که حتما پول ناشی از حذف ارز ۴۲۰۰تومانی باشد. این درست نیست، این صرفه جویی است که برای دولت ایجاد می شود، مفاسدی کم می شود، هدفمندتر می شود. از منابعی هم حمایتی برای قشرهای فقیر درنظر گرفته می شود.
نکته پایانی
اگر نکته ای مانده، بفرمایید.
نکته ای در اینجا دوست دارم بیان کنم که در این قضیه قدری درگیر ایدئولوژی شدیم. این ایدئولوژی دعوای مکتبی اقتصادی ها در کشور است که با این داستان معیشت مردم را به گروگان می گیریم. تا یک بحثی می شود انگار باید دو دسته شویم. طرفداران حذف یکباره و شوک وار ارز ۴۲۰۰تومانی و دادن پول مستقیم به مردم یا حفظ وضعیت موجود. باردیگر این به سیاست های تعدیل و... وصل می شود و نگاه های ایدئولوژیک حاکم است که قضیه را صفر و یک می کند و طیف بندی می شود. حاکمیت یا باید تصمیم بگیرد رومی روم یا زنگی زنگ باشد. این را نمی فهمم و واقعا بی جهت به این داستان دامن می زنیم و هیچ ایدئولوژی اقتصادی به این معنا نیست. از ارز ۴۲۰۰تومانی هم بیرون نمی آید و از این که یکباره شوک دهید هم بیرون نمی آید. اینها جایی در اقتصاد ندارد. این که تغییر شوک وار باشد یا تدریجی، به عوامل مختلفی بستگی دارد که می توان درباره آن بحث کرد. خواهش من از اقتصادخوانده ها این است که بحث را ایدئولوژیک نکنند چون در آخر چیزی که به گروگان می رود، مصلحت کشور و معیشت مردم است.



منبع:

1400/12/07
20:06:29
5.0 / ۵
877
تگهای خبر: اقتصاد , تولید , خدمات , خرید
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد مخالف حذف یک باره ارز ترجیحی هستم
نظر شما در مورد مخالف حذف یک باره ارز ترجیحی هستم
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۳
برتریها bartariha
bartariha.ir - حقوق سایت برتریها محفوظ است

برتریها

معرفی برترینهای فناوری و وبسایتها: برتری ها، با معرفی بالاترین فناوری ها و وب سایت ها، شما را در انتخاب بهترین ها یاری می کند. دنیای فناوری، در دستان شما.