موقعیت حمید روزنامه ایران نوشت: حمید باکری حضور دائمی در جبهه های نبرد با صدام متجاوز را از عملیات فتح المبین شروع نمود. در عملیات بیت المقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود و با تلاشی که نمود نقش مؤثری در گشودن دژهای مستحکم صدامیان در ورود به خرمشهر داشت. روزنامه ایران پنجم اسفند و در سالگرد شهادت حمید باکری برای نخستین بار دست نوشته شهید مهدی باکری درباره حضور برادرش در دفاع مقدس را منتشر نمود و نوشت: صبحگاه ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در کنار جاده بصره - العماره نیروهای باقیمانده گردان امام حسین (ع) لشکر ۳۱ عاشورا همچنان مقاومت می کردند. بعد از دقایقی اصغر قصاب عبداللهی، فرمانده گردان به شهادت می رسد، علی تجلایی فرمانده ارشد سپاه که بصورت نیروی آزاد در رزم حاضر بود، در جواب مهدی باکری که احوال فرمانده گردان را می پرسد، می گوید: آقا مهدی! اصغر رفت «موقعیت حمید» و چنین بود که تا شامگاه آن روز «علی تجلایی» و «مهدی باکری» نیز برای همیشه به «موقعیت حمید» رفتند و پیکرشان هیچگاه به خانه برنگشت! روزنامه ایران برای نخستین بار دست نوشته شهید مهدی باکری درباره حضور حمید باکری در جبهه های دفاع مقدس را که بعد از شهادت حمید نگاشته شده منتشر می کند. حضور دائمی در جبهه های نبرد با صدام متجاوز را از عملیات فتح المبین شروع نمود. در عملیات بیت المقدس فرمانده گردان تیپ نجف اشرف بود و با تلاشی که نمود نقش مؤثری در گشودن دژهای مستحکم صدامیان در ورود به خرمشهر داشت. در عملیات مسلم بن عقیل بعنوان مسئول خط تیپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار یادآور صبوری یاران امام حسین(ع) بود که چندین بار خودش در جنگ تن به تن و پرتاب نارنجک دستی با صدامیان شرکت کرد. برحسب شایستگی که کسب نمود از جانب فرماندهی کل سپاه پاسداران بعنوان فرمانده تیپ حضرت ابوالفضل منصوب گردید و پس از عملیات والفجر مقدماتی بعنوان معاون لشگر ۳۱ عاشورا از والفجر یک به بعد راه مولایش حسین بن علی را ادامه داد. استقامت او و تدبیراتش در مقابل صدامیان همیشه برای یارانش الگو بود. شرکت در عملیات های والفجر یک، والفجر ۲، والفجر ۴ از افتخاراتش بود که همیشه دوش به دوش برادران رزمنده بسیجی در خطوط اول حمله شرکت داشت. با خونسردی زیادی که داشت همیشه فرماندهان زیردستش را به استقامت و تحمل شداید صحنه های نبرد تشویق می نمود و به آنها یاد می داد که چگونه با دست خالی از امکانات مادی در مقابل دشمنی که سراپا پوشیده از زره و پیشرفته ترین امکانات جنگی عصر حاضر می باشد بایستی فقط با اتکا به ایمان و روش حسینی جنگید و بالاخره در عملیات خیبر با نخستین گروه پیشتاز که پیش از شروع عملیات باید مخفیانه در عمق دشمن پیاده می شدند تا مراکز حساس نظامی را به تصرف درآورده و کنترل منطقه را در دست داشته باشند عازم شد و در ساعت ۱۱ شب چهارشنبه سوم اسفندماه شروع عملیات خیبر بود که با بی سیم خبر تصرف پل مجنون در عمق ۶۰ کیلومتری عراق را اطلاع داد؛ پلی که با تصرف آن، دشمن متجاوز قادر نشد نیروهای موجود در جزایر را فراری دهد و یا نیروی کمکی برای آنها بفرستد. در نتیجه تمام نیروهایش در جزایر کشته یا اسیر شدند و این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجی های شجاعش ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود و عاقبت با ۲ روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن فقط با نارنجک و آرپی جی و کلاش ولی با قلبی پر از ایمان و عشق به شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در همانجا هم به لقاء الله پیوسته و به آرزوی دیرینه اش دیدار سردارش امام حسین (ع) شتافتند. بجاست یاد شود از یار باوفایش شهید مرتضی یاغچیان، معاون دیگر لشگر عاشورا که ادامه دهنده راه حمید بود و پس از شهادت حمید سنگر او را پر کرد و راهش را ادامه داد که عاقبت او هم پس از ۲ روز مقاومت راه حمید را پیمود و در سنگر حمید به شهادت رسید. روحش شاد و یادش گرامی باد. او هم از رزمندگان امام حسین (ع) بود و بارها در عملیات ها زخمی شده و رشادت ها نشان داده بود. شاید به خاطر علاقه زیادی که این دو برادر به هم داشتند و پشتیبان هم همیشه در صحنه های نبرد بودند در یک سنگر به شهادت رسیدند و یادآور شجاعت، شهامت و استقامت حسین گونه در صحنه های نبرد حق مقابل باطل شدند.