همزمان با افزایش حاكمیت چپ ها در آمریكای لاتین؛

کابوس واشنگتن در حیاط خلوت خود

کابوس واشنگتن در حیاط خلوت خود به گزارش برتریها به گزارش برتریها، حاکمیت چند دهه ای نئولیبرال های تحمیلی آمریکا در خیلی از کشورهای جهان و بر زمین ماندن اصل عدالت اجتماعی در سیاست جهانی، باعث شد تا برای نخستین بار در تاریخ کشور کلمبیا در آمریکای لاتین یک چپگرا سوگند رئیس جمهوری یاد کند.


"گوستاوو پترو" شب یکشنبه بعنوان نخستین دولتمرد چپگرای کلمبیا در یک مراسم تحلیف در حضور صدها هزار نفر همچون هیات های رسمی از کشورهای مختلف در بوگوتا سوگند ریاست جمهوری یاد کرد.
وی با وعده تحقق عدالت اجتماعی، آموزش رایگان، بیمه بهداشتی و پر کردن شکاف بین ثروتمندان و فقرا نامزد انتخابات شد و اقبال عمومی را از آن خود کرد.
به اعتقاد تحلیل گران، جدید ترین تحول سیاسی در میان کشورهای آمریکای لاتین که سال ها میزبان حاکمیت های چپ بودند در این برهه از زمان برای جهان شوکی واقعی است، چون کلمبیا تنها کشور این حوزه جغرافیایی بود که همپیمان سنتی آمریکا باقیمانده و سیستم چپ را تجربه نکرده بود.
مردم این کشور در ۱۹ ژوئن (۲۹ خرداد۱۴۰۱ ) با آمدن پای صندوق های رای "گوستاوو پترو" را که قبلا بعنوان عضو گروه چریکی چپگرای M-۱۹ از سال ۱۹۷۰ با دیکتاتورهای فاشیستی کشورش می جنگید و در سال ۱۹۹۰ پس از صلح با دولت مرکزی به یک حزب سیاسی تبدیل شد، انتخاب کردند.
اقتصاددان دولتمرد ۶۲ ساله و شهردار پیشین بوگوتا که با شعارهای چپ گرایانه در مقابل رقیب لیبرال خود وارد عرضه انتخاباتی کشورش شده بود، با برنامه هایی برای انجام اصلاحات عمیق در کشوری که درگیر نابرابری اقتصادی و خشونت های اجتماعی ناشی از اعتیاد به مواد مخدر شهروندان است، جای "ایوان دوکه" را گرفت که بسیار نامحبوب است.
پترو بعد از آن که دولت دست راستی از تحویل شمشیر مبارز آزادیخواه "سیمون بولیوار" قهرمان ملی کشور خودداری کرد، آنرا به میدان آورد و اعلام نمود: هیچگاه نباید شمشیر (مبارزه) را باردیگر دفن کرد، هیچگاه نباید باردیگر آنرا در گوشه ای نهاد. فقط «وقتی در این مملکت عدالت برقرار شد» باید باردیگر شمشیر را در غلاف خود گذاشت.
به زعم آگاهان، پیروزی دشوار این چریک سابق در انتخابات کلمبیا که با شعار مبارزه چپگرایانه برای عدالت پیروز شد، این کشور آمریکای لاتین را که مدت ها توسط محافظه کاران اداره می شد، این دفعه وارد بلوک چپ درحال گسترش در آمریکای لاتین کرد.


وی که در مراسم تحلیف خود با تکیه بر این که دولتش باید از حمایت اکثریت چپ گرای کنگره برخوردار باشد، پیش تر در جریان مبارزات انتخابات هم قول داده بود در دوره ۴ ساله اش مالیات ثروتمندان را افزایش دهد. او همینطور قول داده است که روی مراقبت های بهداشتی و آموزش سرمایه گذاری کند و ساختار انتظامی کشور را که بعد از سرکوب وحشیانه اعتراضات ضد نابرابری پارسال در سطح بین المللی محکوم شده بود، اصلاح نماید.
او متعهد شده است که اکتشاف نفت را که عموما به نفع غربی ها بود متوقف نماید، انرژی پاک را ترویج کند چون نفت و زغال سنگ علاوه بر تجارت کوکائین از صادرات اصلی کلمبیا هستند و پترو آنها را “سه زهر” می نامد.
در کنار رویکرد به صلح، وی همینطور «جنگ با مواد مخدر» را هم سرلوحه کار خود قرار داده است که معمولاً دیگر کشورهای جهان همچون افغانستان هم در ارتباط با منافع آمریکا به ارتکاب به این نوع جنایات بشری بین المللی سوق پیدا کرده اند.
کلمبیا جایگاهی مرکزی برای سیاست ایالات متحده در منطقه آمریکای لاتین دارد.
دفتر جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا ۲۲ مه (یکم خرداد امسال) در اطلاعیه ای به صورت رسمی کلمبیا را متحد اصلی غیر ناتو واشنگتن معرفی کرده بود.
به اعتقاد تحلیل گران، باآنکه پترو، مانند "گابریل بوریک" رئیس جمهوری شیلی به علل مختلف تاریخی مستقیماً با آمریکا درگیر نخواهد شد، اما دولت او رهگشای واشنگتن به آمریکای جنوبی هم نخواهد بود و این امر، یک پیشرفت خواهد بود.
او حتی وعده داده است روابط دیپلماتیک و تجاری با دولت "نیکلاس مادورو" رئیس جمهوری ونزوئلا را که از سال ۲۰۱۹ به حالت تعلیق درآمده است، باردیگر فعال کند.
پترو در نخستین اقدام ۱۰ روز قبل "آلوارو لیوا" وزیر امور خارجه جدید خویش را به ایالت "تاچیرا" ونزوئلا فرستاد تا در یک نشست کاری در رابطه با باز کردن مرز مشترک با مقامات آن کشور گفتگو کند.




نیکلاس مادورو، رئیس جمهوری ونزوئلا هم روز یکشنبه به رئیس جمهوری کلمبیا به مناسبت تحلیف وی تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد که «برادری بر مبنای احترام و عشق بین مردم دو کشور برقرار شود.»
در سالهای اخیر، کلمبیا متحد اصلی امریکا در جنگ ترکیبی اش بر ضد کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه و هر کشور دیگری بوده است که جرات اِعمال حاکمیت خود در رویارویی با مداخله واشنگتن را در سر داشته اند.
معمولا تا کنون طبقه حاکم کلمبیا در انجام بی عدالتی هایی تام و تمام و داشتن روابطی تنگاتنگ با تولیدکنندگان و قاچاقچیان مواد مخدر و ارتکاب جنایت هایی خشونت آمیز و بزرگ بر ضد مردم کلمبیا به پشتوانه حمایت آمریکا برای منافع آن کشور از آزادی عمل برخوردار بودند.
در حالی که حدودا ۴۰ درصد از جمعیت ۵۰ میلیونی کلمبیا در فقر زندگی می کنند و ۱۱.۷ درصد بیکار هستند؛ تورم در تیر ماه هم نسبت به مدت مشابه سال قبل به ۱۰.۲ درصد رسید و امروز کلمبیا تا مغز استخوان بدهکار است.
"خورخه رسترپو" تحلیلگر مرکز تحلیل منازعه (سراک) روز گذشته در مورد برنامه های پترو به خبرگزاری فرانسه اظهار داشت: وی از یک "موقعیت غبطه انگیز با حمایت اکثریت بزرگ در کنگره و از نظر مردمی، با حمایتی که هیچ دولتی در سالهای اخیر از آن برخوردار نبود، شروع می کند. وی حتی قول داده است که برای استقرار صلح و تشکلی دولتی فراگیر مفاد برجسته توافقنامه صلح ۲۰۱۶ را اجرا کند؛ توافقی که جنبش شورشی فارک بعد از نزدیک به شش دهه درگیری داخلی، سلاح ها را کنار گذاشت. "
برخی تحلیل گران هم پیروزی یک دولتمرد چپ دیگر در این نقطه از جهان را در سطح بین المللی تحلیل کرده و پیشبینی می کنند نه تنها کشورهای آمریکای لاتین، بلکه بسیاری دیگر از کشورهای جهان هم از این پس به سمت حاکمیت های غیرلیبرال و به صورت مشخص چپگرایی سوق می یابند و همین مساله باعث وحشت در کشورهای مدعی برتری لیبرالیسم شده است.
به دلیل همین وحشت جدید بود که حدودا چندی قبل دولت آمریکا میزبان کنفرانس رهبران کشورهای قاره آمریکا، از کانادا در شمال تا شیلی در جنوب بود و از سه کشور کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا دعوت نکرد، چون رهبران آنها همچنان چپ گرا هستند.
به همین دلیل این کنفرانس با تحریم سران کشورهای دیگر مواجه شد؛ بگونه ای که روسای جمهوری کشورهایی مانند مکزیک و بولیوی در نشست حضور نیافتند. در این جلسه حتی بایدن مورد انتقاد شدید رئیس جمهوری چپ گرای آرژانتین و دیگران قرار گرفت؛ موضوعی که یک انزوای سیاسی بزرگ برای آمریکا بود.
در نوامبر ۲۰۱۹ بود که واشنگتن و همپیمانانش "ایوو مورالس" رئیس جمهوری چپگرا و مردمی بولیوی را با کودتا سرنگون کردند، اما وقتی انتخابات باردیگر در این کشور برگزار شد، نامزد حزب مورالس با ۷۰ درصد آرا انتخاب گردید و نقشه آمریکا شکست خورد.
مردم در انتخابات ۲۰۱۹ در آرژانتین هم که "موریسیو مکری" رئیس جمهوری نئولیبرال حاکم بر آن بود، "آلبرتو فرناندز" را که او هم یک سوسیال دموکرات است، به ریاست جمهوری برگزیدند.


در مهر ماه سال جاری انتخابات بسیار مهمی در برزیل بزرگترین کشور آمریکای لاتین برگزار می شود که بر اساس نظرسنجی ها "لوئیز لولا داسیلوا" رهبر چپگرای کارگری که از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ رئیس جمهوری بود، پیشتاز است تا بتواند رئیس جمهوری ترامپیست فاشیست کنونی، یعنی "جاییر بولسونارو" را از کار برکنار کند.
حمله هایی که از جانب لیبرال ها به لولا شده او را در دیدگاه هایش از قبل تندروتر کرده است و گمان می رود که از سازش با الیگارشی های نهادینه شده در برزیل بپرهیزد و در پشتیبانی از فرایندهای انقلابی در بولیوی، کوبا، نیکاراگوئه، و ونزوئلا و دولت های چپ در جاهای دیگر از این پس در نقش متحدی پایدارتر وارد عمل شود.
تفسیر دیدگاه های لولا و دیلما روسف نشان داده است که آنان روابط نزدیکی با چین برقرار خواهند کرد تا تاثیر فشارهای ویرانگر قدرت آمریکا را بی اثر کنند.
با همین دلیل، بولسانارو در سال ۲۰۱۷ به کمک دوستان خود برای پیشگیری از انتخاب مجدد لولا داسیلوا، برایش پرونده سازی کرده بود و او را به زندان اندخت و تازه زمانی که جریان پرونده سازی افشا شد، او را آزاد نکرد.
البته این توطئه سیاسی نئولیبرال ها در آمریکای لاتین یا حیاط خلوت سنتی واشنگتن صرفاً به اقدام بولسانارو در برزیل و یا کودتای آمریکا در بولیوی محدود نمی گردد، چون که دولت آمریکا در ۱۹۷۳ (۱۳۵۲) در شیلی، پرو ۱۹۹۲ (۱۳۷۱)، هندوراس ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) و بولیوی ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) هم دست به اقدامی مشابه زده بود.
یادآوری می شود هر یک از این کودتاها به دست نیروهای سیاسی جناح افراطی راست با حمایت ارتش و دولت آمریکا سازمان دهی و هدایت شده بودند.


البته در شیلی هم پیشبینی می شد که “گابریل بوریک” چپگرای از ائتلاف “در راه کرامت” در مارس ۲۰۲۲ (فروردین امسال) در مقام رئیس جمهوری شیلی سوگند یاد کند و قابل پیشبینی بود که در ژانویه ۲۰۲۲ (دی ۱۴۰۰) “شیومارا کاسترو” رئیس جمهوری هندوراس باشد و در بولیوی و پرو هم “لوئیس آرس” و “پدرو کاستیو” همچنان قدرت را در دست بگیرند که این همه آنها تحقق یافت.
آرس، کاستیلو، کاسترو و بوریک در کارزار انتخاباتی شان به مبارزه با نیروهای سیاسی با گرایش فاشیستی و داشتن پیوند نزدیک با آمریکا روی آوردند. آشکار بود که واشنگتن قصد داشت این نیروهای فاشیست را در جایگاه قدرت بنشاند تا هدف خویش را برای در تنگنا قراردادن نیروهای چپ در سرتاسر آمریکای لاتین تحقق بخشد.
اما این سه رهبر از کشورهای آمریکای لاتین با تاکید بر ائتلاف های گسترده کارگران و دهقانان، شاغلان در شغل های بی ثبات و موقت شهری و هم طبقه متوسط رو به زوال در کشورهای شان توانستند پیروزمندانه سر برآورند. البته اقدام آنها برای بسیج و سازمان دهی توده های مردم در مبارزات انتخاباتی این کشورها از فلات مرتفع بولیوی گرفته تا دشت های کارائیب هندوراس هم در جای خود تعیین کننده بود.
در واقع پیروزی پترو در کلمبیا و لولا در برزیل چشم انداز آمریکای لاتین جدیدی را نوید می دهد و به آن نزدیک تر خواهد شد، چشم اندازی که با ریاضت اقتصادی و چپاولگری امریکا و همینطور تسلیم سیاسی به آن هم خوانی نخواهد داشت.
یادآوری می شود پیروزی این هفته جناح چپ در کلمبیا به منزله آغاز موج جدید در آمریکا لاتین نیست چون موج چپگرایی قبلا در این منطقه وجود داشته است.
در واقع یکبار دیگر از سال ۲۰۰۱ یعنی پس از واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا و درگیری واشنگتن در جنگ عراق و بحران مالی جهان که به شکنندگی عمومی آمریکا منجر شده بود، “موج سیاسی چرخش به سمت چپ” در آن منطقه شکل گرفته بود.
به طور مثال هائیتی (۲۰۰۱ /۱۳۸۰)، آرژانتین (۲۰۰۳ /۱۳۸۲)، برزیل (۲۰۰۳/۱۳۸۲)، اروگوئه (۲۰۰۵ /۱۳۸۴)، بولیوی (۲۰۰۶ /۱۳۸۵)، هندوراس (۲۰۰۶ /۱۳۸۵)، اکوادور (۲۰۰۷ /۱۳۸۶)، نیکاراگوئه (۲۰۰۷ /۱۳۸۶)، گواتمالا (۲۰۰۸ /۱۳۸۷)، پاراگوئه (۲۰۰۸ /۱۳۸۷) و السالوادور (۲۰۰۹ /۱۳۸۸) به سمت دولت های چپ گرایش پیدا کرده بودند.



در هر حال در قرن بیستم زمانی که کوبا در دهه ۱۹۶۰ میلادی برای همیشه به سمت چپ چرخید، تصور نمی شد که دیگر جوامع قاره آمریکا هم به سمت چپ گرایی بی بازگشت بروند که یکی بعد از دیگری رفتند، اما در قرن بیست و یک هم دیدم که قدرت نفوذ آمریکا در قرن جدید در حیاط خلوت سنتی خود در آمریکای لاتین چگونه با آغاز قرن به تدریج کمتر و کمتر شد.
طی سالهای اخیر هم روند بگونه ای پیش می رود که تا امروز از ۱۱ کشور آمریکای لاتین ۷ کشور حاکمان چپ دارند و فتح کلمبیا پس از دو قرن بوسیله ی یک چریک چپ دیگر خود هشداری برای آمریکا است، چون واشنگتن برای حفظ این کشور تابحال میلیاردها دلار به حاکمان آن کمک کرده است که بیشتر آن به اصطلاح برای مبارزه با جرائم فراملی و قاچاق مواد مخدر است.
در هر حال بنظر می رسد جنگ افروزی آمریکا در دیگر نقاط جهان همچون در افغانستان، عراق و سوریه و امروزه در اوکراین و بحران سازی در جنوب شرق آسیا در دریای چین جنوبی و حتی کارشکنی ها در حل پرونده برنامه صلح آمیز هسته ای ایران باعث شد تا واشنگتن به تدریج بخصوص در زمانی که چین بعنوان قدرت اقتصادی و روسیه بعنوان قدرت نظامی مبارزه شان با آمریکا را شدت بخشیده اند، باعث شد دیگر نتواند حتی کنترل حیاط خلوت سنتی خویش را هم حفظ کند.
با این وجود باید منتظر نتیجه انتخابات در دیگر کشورهای منطقه همچون مهم ترین آنها برزیل باشیم که پیروزی یک چپگرای دیگر در آن هم قطعی است تا خواب آشفته آمریکا را آشفته تر کند.


1401/05/21
15:09:42
5.0 / ۵
447
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد کابوس واشنگتن در حیاط خلوت خود
نظر شما در مورد کابوس واشنگتن در حیاط خلوت خود
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۲ بعلاوه ۲
برتریها bartariha
bartariha.ir - حقوق سایت برتریها محفوظ است

برتریها

معرفی برترینهای فناوری و وبسایتها